کليه حقوق اين سايت متعلق به وبسايت خبري-تحليلي فرقه نیوز مي باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید : "ایران سامانه"
طراحی و تولید : "ایران سامانه"
به گزارش فرقه نیوز و به نقل از پایگاه جامع فرق، اديان و مذاهب ؛
مدتی است كه باستانگرايان، چنين متنی را در شبكههای مجازی منتشر كرده اند:
سخنان عمر به اعراب پس از غارت ايران: ای مردمان عرب، شما احتياج به زراعت و صنعت و كار كردن نداريد، شما فقط طبق آيين پيغمبر عمل كنيد، تمام دنيا برای شما خواهد شد و مردم دنيا برای شما كار خواهند كرد. شغل اصلی شما و آنچه بايد به فرزندان عرب بياموزيد، شمشير زدن است. ما با شمشير، دين اسلام را در جهان رواج خواهيم داد! (كورت فريشلر، چگونگی قتل عمر)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پاسخ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
- صهيونيسم و استكبار جهانی، برای خلع ملت ايران از سلاحِ معنويت (كه همان عقيده اسلامِ انقلابی است) مدتهاست دست به كار شده، با شايعهپراكنی و دروغ سعی در فريب افراد دارد. از آن جمله متن فوق است. ظاهر اين پيام، حمله به شخصيت عمر بن الخطاب است. ليكن پشت پرده اين هجمه، قضيهای نهفته است. گرچه ما سيرهی عُمَری را حجت و مظهرِ دين خدا نمیدانيم، ليكن دفاع از حقيقت و پاسخ به ياوهگويیهای آركائيستها را لازم میبينيم. چه اينكه نبیّ اعظم، محمد (صلی الله عليه و آله) فرمودند: «قُلِ الْحَقَّ وَ إِنْ كَانَ مُرّا.[1] حق را بگو هرچند تلخ و ناگوار باشد.»
- از مهمترين نقدهايی كه بر ياوهنامه فوق وارد است، مبهم بودن سند است. آركائيستها (باستانپرستها) غالباً برای اراجيف خود سندی ارائه نمیكنند، و اگر بُنمايهای نيز برای توهمات خود رو كنند، اكثراً مبهم، ناشيانه و غيرمنطقی است. در اين مثال، بيان نشده است كه كورت فريشلر دقيقاً در كجا چنين گفته، از سويی روشن نكرده كه وی بر اساس كدام سند تاريخی چنين گفته است؟ پس سند بايد واضح و مبرهن باشد. برای نمونه، شخصی ميگويد: «كورش كبير از پدرش آموخته بود كه نه تنها دزدی و غارتِ دشمن، بلكه دزدی از اموال دوستان نيز مجاز است (سند: گزنفون)». خوب اين سخن و سند آن به نيكی روشن نيست. برای محكم شدن كلام، بايد آن را به سند و دليل آراسته كرد. در اين نمونه، بايد سند دقيق ارائه كرد تا روشن شود كه دزديدن و غارت كردن، در مكتب فكری كورش كبير، كرداری نيك شمرده میشد.[2]
- در متن آمده است كه عُمَر به مردم گفت: «شما احتياج به زراعت و صنعت و كار كردن نداريد، شما فقط طبق آيين پيغمبر عمل كنيد... شغل اصلی شما و آنچه بايد به فرزندان عرب بياموزيد، شمشير زدن است»! واقعاً دروغگويی و بیانصافی تا كجا ؟ يك جانور چقدر میتواند بیوجدان و درنده و كذاب باشد ؟ آيا اين باستانگرايان، حقيقتاً نمیدانند كه نبیّ اعظم، محمد مصطفی (صلی الله عليه و آله) در جوانی چوپان بود؟ اين باستانگرايان عقدهای و كينهتوزِ دروغگو، نمیدانند كه علی بن ابیطالب كه بيش از هر كس ديگر به سيره نبوی رفتار میكرد، به زراعت و صنعت میپرداخت؟ آيين پيامبر، تنها شمشير زدن است و لا غير ؟! وجدان و انصاف، در كنار عقلانيت و انسانيت، خوب چيزی است، حيف كه جماعت باستانگرای اسلامستيز از اين اوصاف بیبهرهاند.
- چنين سخنانی امروزه ديگر خريداری ندارد. سوداگران و بوقچیهای رسانههای اسلامستيز، بايد بدانند كه كه شايد بتوانند چند با دروغ عدهای را گرد خود جمع كنند، ليكن خردمندان و انديشهورزان توجهی به اراجيف ابلهانهی اينان ندارند. در پايان، چند جمله به حقجويان تقديم میگردد.
«كارنامه اسلام يك فصل درخشان تاريخ انسانى است. نه فقط از جهت توفيقى كه مسلمين در ايجاد يك فرهنگ تازه جهانى يافتهاند، بلكه نيز به سبب فتوحاتى كه آنها را موفق كرد به ايجاد يك دنياى تازه، وراى شرق و غرب، قلمرو اسلام كه در واقع نه شرق بود نه غرب. فتح اسلامى البته با جنگ حاصل شد اما نشر اسلام در بين مردم كشورهاى فتح شده به زور جنگ نبود. خاصه در جاهايى كه مردم، از نظراسلام، اهل كتاب بودند يا در رديف آن، يهود، نصارا، مجوس، و صابئين.»[3]
«بسيارى خاورشناسان اروپا هر جا در بيان احوال محمد (ص) به تاويل يا تفسيرى دست مىيابند كه متضمن ايراد و اعتراض بر وى باشد بر همان تكيه مىكنند. عناد با اسلام بسا كه آنها را وا مىدارد كه با هر چه اسلامى است نيز مخالفت كنند و در كاستن ارزش آن مبالغه تمام ورزند. با اين همه، كسانى كه توانستهاند خود را از اين مرده ريگ تقاليد و سنن قديم كليسا برهانند ارزش واقعى فرهنگ و تمدن اسلام را درست تخمين مىكنند. حقيقت آنست كه اسلام را در طى تاريخ تمدن عالم اگر درست در زمان و مكان خود در نظر آرند مىتوان منشا يك فرهنگ عظيم خواند كه فرهنگ و تمدن انسانى بدان مديون است.»[4]
«اگوست كُنت كه چندان علاقهاى به آنچه مربوط به اسلام است نشان نمىدهد باز وقتى ازمراحل مدنيت صحبت مىكند اسلام را مقدمهى مترقىترين مرحله معنوى مىخواند.»[5]
پىنوشت:
[1]. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، قم: مؤسسه آل البيت، 1409 ه.ق، ج 15، ص
290، حدیث 20541 ؛ شيخ صدوق، معاني الأخبار، قم: انتشارات جامعه مدرسين قم،
1361. ص 335.
[2]. گزنفون، كوروشنامه، ترجمه: رضا مشايخى، تهران: انتشارات علمى و فرهنگى، 1386، ص 37-43 (کتاب اول، فصل ششم)
همچنین بنگرید به: Xenophon, Cyropaedia, Editor: Walter Miller, London:
W. Heinemann, 1914, (Perseus.tufts.edu), Book 1, Chapter 6
همچنين بنگريد به: «كورش كبير و اوپيس»
[3]. عبدالحسین زرینکوب، کارنامه اسلام، تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۹۱. فصل 5 و دیگر بخشهای کتاب؛ ص 11-12 و...
[4]. عبدالحسین زرینکوب، کارنامه اسلام، فصل 5: تمدن اسلامى، منشا يك فرهنگ عظيم انسانى.
[5]. عبدالحسین زرینکوب، كارنامه اسلام، فصل 24: اسلام فرهنگ جامع.