کد خبر: ۱۴۸۳۹
تاریخ انتشار: 20 آذر - 1395 09:57
اختصاصی
مدتي است كه از سوي برخي گروه‌ها، بيان مي‌شود كه در ايام مبارك و ميمون ربيع‌الاول، بخصوص نهم اين ماه، قلم تكليف از شيعيان برداشته شده و آنان در اين ايام هيچ‌گونه تكليفي ندارند.

به گزارش فرقه نیوز؛

اَللّهُمَ العَن اَوَلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَ مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّد وَ آخَرَ تابِعٍ لَهُ عَلي ذلِك

مدتي است كه از سوي برخي گروه‌ها، بيان مي‌شود كه در ايام مبارك و ميمون ربيع‌الاول، بخصوص نهم اين ماه، قلم تكليف از شيعيان برداشته شده و آنان در اين ايام هيچ‌گونه تكليفي ندارند و هر كاري كه بخواهند مي‌توانند انجام دهند و از گناهان آنان بواسطه خشنودي ائمه معصومين(صلوات‌الله عليهم ‌اجمعين) بويژه سرور و شادي قلب حضرت زهرا (سلام‌الله‌عليها) صرف نظر مي‌شود!

در اين ميان چند سئوال مهم به ذهن تبادر مي‌كند:

سؤال اول: در اين روز چه اتفاق مهمي رخ داده كه اين اثر مهم بر آن مترتب گشته است؟

سؤال دوم: آيا در طول سال روزي مهم‌تر و بزرگ‌تر از اين روز وجود ندارد تا اين جايزه به آن روز تعلق بگيرد؟

سؤال سوم: محدوده اين رفع قلم چه اندازه است؟ آيا فقط در حق الله ثابت است يا حق الناس (مانند قتل و سرقت و ظلم و...) را نيز شامل مي‌شود؟ و آيا گناهان كبيره (مثل زنا، لواط، فحشاء، ربا، رشوه، ايذاء، اذيت پدر و مادر، خوردن مال يتيم، شرابخوري، خوردن گوشت خوك، قمار، دروغ، غيبت، تهمت، افتراء، خيانت، كم فروشي، حرام خوري، اسراف، هتك، رقص و آواز، بي احترامي به ارزش ها مثل قرآن و ائمه معصومين (ع) و مساجد و حرم ها و...) را نيز شامل مي‌‌گردد يا فقط در محدوده صغائر است؟

سؤال چهارم: اين پاداش بزرگ، چه نتيجه‌اي در رشد و تعالي انسان‌ ـ كه بزرگ‌ترين هدف خلقت انسان است ـ دارد؟ و اصولاً آيا اين يك ارزش به حساب مي‌آيد يا نه؟ در جوامع روايي ما، رواياتي ذكر شده كه در آن رفع قلم تكليف را براي كساني كه در حالات و عادي عالي نيستند ثابت مي‌نمايد.

يكي از اين روايات روايتي است كه در آن نقل شده كه خليفه دوم حكم به رجم و سنگسار زن ديوانه‌اي كه مرتكب زنا شده بود، نمود. وقتي اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) خبردار شد فرمود: آيا نمي‌داني كه خداوند قلم تكليف را از سه گروه برداشته؟ از كسي كه در خواب است تا بيدار شود و از ديوانه تا زماني كه به بهبودي برسد و از طفل تا بزرگ شود و چون اين زن ديوانه است، پس قلم تكليف از او برداشته شده و خليفه با اين استدلال آن زن را آزاد نمود. 1

سؤال پنجم: آيا اين قلم از ائمه معصومين (صلوات‌الله‌عليهم‌اجمعين) كه از همگان شاد‌ترند نيز برداشته شده يا فقط اين جايزه، به شيعيان اختصاص دارد و آنان از اين جايزه بزرگ بي‌نصيبند؟!!

سؤال ششم: اين قلم تكليف فقط در باب ارتكاب معاصي برداشته شده يا ترك واجبات مانند نماز را نيز شامل مي‌شود؟

سؤال هفتم: مردم در استفاده اين جايزه بزرگ مخيرند يا حتماً بايد از آن استفاده نمايند و اگر از آن بهره نبرند مؤاخذه خواهند شد؟ و اصولاً استفاده از اين فرصت بهتر است يا عدم استفاده از آن؟

سؤال هشتم: بر فرض ثبوت اين روايت از خطاها چشم پوشي مي‌شود يا از معاصي و گناهان؟ و سؤالات متعدد ديگري كه در اين مختصر نمي‌گنجد.

براستي در روز نهم ربيع چه اتفاقي افتاده است؟

مهم‌ترين واقعه نقل شده در اين روز، قتل خليفه دوم به دست فيروز (ابولؤلؤ) است.

مرحوم شيخ عباس قمي(ره) در كتاب مفاتيح الجنان درباره اين روز مي‌فرمايد:

روز نهم روز عيد بزرگ و روز عيد بَقْر (شكافتن) است و از براي آن شرح بزرگي است كه در جاي خود ذكر شده و روايتي نقل شده كه: هر كه در اين روز چيزي انفاق كند گناهانش آمرزيده شود و گفته‌اند: كه مستحب است در اين روز، اطعام برادران مؤمن و خشنود گردانيدن ايشان و توسعه دادن در نفقه و پوشيدن جامه‌هاي نو و شكر و عبادت حق تعالي كردن و اين روز، روز بر طرف شدن غم‌ها است و روز بسيار شريفي است. 2

اما واقع شدن اين رويداد در اين روز، از طرف علماء شيعه و سني رد شده است.

حضرت آيت‌الله مكارم شيرازي در كتاب «كليات مفاتيح نوين» خويش كه با همكاري محققان به رشته تحرير درآورده اند، بدون ذكر اين روز از آن مي‌گذرند.

مرحوم شيخ عباس قمي در جاي ديگر مي‌فرمايد: موافق تواريخ، مقتل او در روز چهارشنبه بيست و ششم ذي الحجّه سال بيست و سوم هجري، به دست فيروز غلام مغيرة بن شعبة، معروف به «ابولؤلؤ» واقع شد و او را در جنب ابوبكر دفن كردند. 3

مرحوم رضي الدين، علي بن يوسف بن مطهر حلي، (برادر بزرگوار علامه حلي) از علماي قرن هفتم و هشتم هجري، در كتاب با ارزش خود « العدد القوية لدفع المخاوف

اليوميه» مقتل او را بيست و ششم ذي‌الحجّه سال بيست و سوم هجري مي‌داند. 4

جناب محمد بن ادريس حلي نيز، در كتاب «السرائر» مي‌فرمايد: هركس گمان كند كه عُمَر در نهم ربيع‌الاول كشته شده به اجماع اهل تاريخ و سيره نويسان اشتباه نموده است. 5

بسياري از علماء ديگر نيز زمان فوت خليفه دوم را در بيست و ششم ذي‌الحجّه مي دانند كه نام برخي از آنان از اين قرار است:

1 - ابن اثير، اسدالغابه، ج4، ص77

2 - محمود ابوريه، اضواء علي السنه المحمديه، ص155

3 - محمد بن سعد، طبقات الكبري، ج3، ص365

4 - بخاري، تاريخ كبير، ج6، ص138

5 - دينوري، اخبار الطوال، ص139

6 - ابن حبان، الثقات، ج2، ص238

7 - ابن حبان، مشاهير علماء الامصار، ص23

8 - ابن عساكر، تاريخ مدينه دمشق ج44، ص11 و 463

9 - ابن قتيبه، المعارف، ص183

10 - ابن شبه النميري، ج 3، ص944

11 - يعقوبي، تاريخ يعقوبي، ج2، ص159

12 - طبري، المنتخب من ذيل المزيل، ص11

13 - طبري، تاريخ طبري، ج3، ص266

14 - ابن كثير، البدايه و النهايه، ج7، ص155

15 - عبدالرحمن احمد الكبري، من حياه الخليفه عمربن الخطاب، ص471

16 - الصالحي الشامي، سبل الهدي و الرشاد، ج11، ص275

17 - شيخ نجاح الطائي، نظريات الخليفتين، ج2، ص186

18 - ابراهيم بن علي عاملي كفعمي، مصباح كفعمي، ص510

19 - ابن الجوزي، صفه الصفوه، ج1، ص275

20 - شيخ عباس قمي، تتمه المنتهي، ص 25

مرحوم علامه مجلسي (ره) در كتاب گران ‌سنگ خويش، (بحارالانوار) چنين می فرمايد: مرحوم شيخ مفيد رحمه الله در كتاب «التواريخ» نيز فرموده: كه قتل عمر در روز دوشنبه، چهار روز مانده از ماه ذي‌الحجّه، در سال بيست و سوم هجري اتفاق افتاده است، و بر اين مطلب صاحب كتاب «الغره» و صاحب كتاب «المعجم» و صاحب كتاب «الطبقات» و صاحب كتاب «مسار الشيعه» و سيد بن طاووس تأكيد و تصريح دارند بلكه اجماع حاصل از بيانات علماء شيعه و سني قبول همين قول است.

مرحوم علامه مجلسي (ره) مي‌فرمايد:

أقول ما ذكر أنّ مقتله كان في ذي الحجّه هو المشهور بين فقهائنا الإماميّه6، «به نظر ما آن چه ذكر شده كه مقتل خليفه دوم در ذي الحجّه اتفاق افتاده است، مشهور بين فقهاء شيعه است.»

سپس مي‌فرمايد: و قال إبراهيم بن علي الكفعمي رحمه الله في الجنّه الواقيه في سياق أعمال شهر ربيع‌الأول إنّه روي صاحب مسارّ الشيعه أنّه من أنفق في اليوم التاسع منه شيئا غفر له، و يستحبّ فيه إطعام الإخوان و تطييبهم و التوسعه في النفقه، و لبس الجديد، و الشكر و العباده، و هو يوم نفي الهموم، و روي أنّه ليس فيه صوم، و جمهور الشيعه يزعمون أنّ فيه قتل عمر بن الخطاب.. و ليس بصحيح. « ابراهيم بن علي الكفعمي رحمه الله در كتاب الجنه‌الواقيه7، در اعمال ماه ربيع‌الاول مي‌فرمايد: صاحب كتاب مسار الشيعه (شيخ مفيد (ره)) روايت نموده: هر كه در روز نهم ربيع‌الاول چيزي انفاق نمايد آمرزيده خواهد شد و مستحب است در آن اطعام برادران مؤمن و خشنود گردانيدن ايشان و توسعه دادن در نفقه و پوشيدن جامه‌هاي نو و شُكر و عبادت حق تعالي كردن و اين روز، روزِ بر طرف شدن غم‌ها است و روايت نموده كه براي آن روز، روزه نيست و جمهور شيعه گمان مي‌كنند كه قتل عمربن‌خطاب، در اين روز اتفاق افتاده كه اين مطلب صحيح نمي‌باشد.

در ادامه مرحوم علامه مجلسي(ره) مي‌فرمايند: و المشهور بين الشيعه في الأمصار و الأقطار في زماننا هذا هو أنّه اليوم التاسع من ربيع الأول، و هو أحد الأعياد، و مستندهم في الأصل ما رواه خلف السيّد النبيل عليّ بن طاوس رحمه الله عليهما في كتاب زوائد الفوائد، و الشيخ حسن ابن سليمان في كتاب المحتضر، و اللفظ هنا للأخير، و سيأتي بلفظ السيّد قدّس سرّه في كتاب الدعاء. 8

مشهور بين شيعيان در نقاط مختلف، در زمان ما اين است كه اين اتفاق در روز نهم ربيع‌الاول واقع شده و اين روز يكي از اعياد است و دليل آن ها بر اين مطلب روايتي است كه مرحوم سيد بن طاووس در كتاب «زوائد الفوائد» و شيخ حسن بن سليمان در كتاب «المحتضر» آورده است.

سپس علامه مجلسي(ره) آن روايت را چنين نقل مي كند كه: دو نفر از شيعيان، در روز نهم ربيع‌الاول خدمت امام حسن عسكري(عليه السلام) رسيدند، در حالي كه آن حضرت مشغول غسل عيد بودند، وقتي از حضرت سؤال شد كه اعياد شيعه فقط قربان، فطر، غدير و جمعه است. حضرت فرمودند: بزرگترين عيد روز نهم ربيع‌الاول است.

سپس از قول پدر بزرگوارشان نقل نمودند كه حذيفه بن يمان، در روز نهم ربيع‌الاول بر پيامبر(صلي‌الله‌عليه‌وآله) وارد شد در حالي كه اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين(عليهم‌السلام) نزد حضرت نشسته و در حال تناول غذا بودند. رسول الله(صلي‌الله‌عليه‌وآله) به چهره آنان با تبسم نظر مي‌كرد و به آنان فرمود:

بخوريد، گوارايتان باد به بركت امروز، كه دعاي مادرتان مستجاب مي‌شود. امروز روزي است كه خداوند قبول مي‌كند اعمال شيعيان و محبين شما را... و در آن شوكت دشمن جدتان شكسته مي‌شود و فرعون اهل بيت من و ظالم و غاصب حقشان از بين مي‌رود... خداوند به من فرموده: به ملائكه‌ام امر نموده‌ام كه اين روز

را، براي شيعيان و محبين شما عيد قرار دهند و به آن ها امر كرده‌ام كه كرسي كرامتم را محاذي بيت المعمور نصب و مرا حمد و ثنا نموده و براي شيعيان و محبين شما از بني آدم استغفار نمايند و به فرشتگان كرام‌الكاتبين امر نمودم، تا قلم تكليف را از تمامي خلق از اين روز به مدت سه روز بردارند و به احترام تو و وصي تو، هيچ چيزي از خطاهايشان بر آنان نوشته نخواهد شد.

اي محمد، همانا من اين روز را براي تو و اهل بيتت و كساني از مؤمنين كه از آنان پيروي مي‌كنند و شيعيان آنان عيد قرارداده‌ام‌...

در ادامه اين روايت، حذيفه‌ بن يمان مي‌گويد: روزي كه عُمَر كشته شد، براي عرض تبريك خدمت اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) رسيدم و حضرت به من فرمود: اين روز هفتاد و دو نام دارد كه دوست دارم اسامي اين روز را از من بشنوي.

سپس حضرت به بيان اسامي اين روز پرداختند و فرمودند امروز روز استراحت، روز برطرف شدن ناراحتي ها، غدير دوم،... روز برداشته شدن قلم... روز عيد الله الأكبر... روز شادي شيعه و روز توبه و انابه و... روز سُرور اهل بيت است.

اين روايت بر فرض صحت سند آن ‌‌ـ سند آن به طور كامل ذكر نشده است و لذا ارزش سندي ندارد ـ خبر واحدي است كه معارضات فراواني دارد كه نمي‌توان به آن تمسك نمود.

از جمله معارضات اين روايت علاوه بر عقل و گزارشات تاريخي وجود ده‌ها و صدها آيه و روايت است كه تكليف را براي انسان ثابت نموده و اجازه تعدي و تجاوز از حدود و قوانين شرع را به هيچ كس نمي‌دهد. و چگونه ممكن است كساني كه مأمور هدايت انسان از ضلالت و گمراهي و گناه و تمرد هستند، مطالبي كه از آن

اباحه‌گري و لاابالي گري و بي‌بندوباري استفاده مي‌شود را ترويج نمايند! مگر خود اميرالمؤمنين (عليه السلام) نفرمود: كل يوم لا يعصي الله فيه فهو عيد. 9

جالب اينكه اين روايت را فقط مرحوم علامه مجلسي يك بار بصورت كامل در جلد سي‌و‌يكم بحار و يك بار بصورت ناقص در جلد نودوپنجم بحارالانوار آورده و اين روايت در ساير جوامع روايي ما نيامده است.

و باز بر فرض ثبوت اين واقعه در نهم ربيع كه ثابت نيست، پس اين روز، روز بزرگي است كه بايد به عبادت پروردگار گذرانده شود، چنان كه مرحوم سيدبن طاوس در اعمال روز بيست و نهم ذي الحجّه كه قائل به وقوع اين جريان در آن هستند، مي‌فرمايند: روزه در اين روز مستحب است، بخاطر گشايشي كه با موت عدوالله و عدوالرسول براي دوستان خدا رخ داد. و سزاوار است در اين روز سُرور و عمل براي رضاي خداوند تبارك و تعالي و سپاس و ثناء بر لطف او... 10

اين مطلب هم با برداشتن قلم تكليف از شيعيان سازگار نيست.

در انتها مرحوم علامه مجلسي(ره) اين قول را كه مقتل خليفه ثاني، در غير نهم ربيع اتفاق افتاده را، رد نموده و مي‌فرمايد رواياتي كه اين واقعه را در نهم ربيع‌الاول ثابت مي‌كند با وجود شهرت بين شيعيان با تاريخي كه اهل تسنن ذكر مي‌كنند مخدوش نمي شود. و سپس به عنوان يك احتمال مي فرمايد: شايد اين تاريخ را عمداً تغيير داده‌اند تا از عيد و سُرور شيعه در آن‌ روز جلوگيري نمايند. و بعد مي‌فرمايند اين مطلب به هيچ وجه بعيد نيست، چون وقايع بسيار مهم‌تري نيز در تاريخ مانند ولادت خاتم الانبياء(صلي‌الله‌عليه‌وآله) نيز هست كه مورد اختلاف قرار گرفته است.

بحث رفع قلم در روايات ديگري نيز مطرح شده كه در برخي روايات، زمان ديگري مثل عيد غدير 11 را روز رفع تكليف معرفي نموده و برخي تمام روزگار را ايام برداشته شدن قلم از شيعيان معرفي مي‌كند. 12

البته يك مطلب ديگر كه جاي هيچ شك و شبهه‌اي را برجاي نمي‌گذارد اين است كه قطعاً نهم ربيع‌الاول براي شيعيان عيد بزرگي است، چون اين روز ابتداي امامت قطب عالم امكان، جان جانان، امام زمان (عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف) است.

ولي باز سؤالي كه مطرح است اين است كه با شروع امامت امام زمان(عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف) كسي كه احياگر سنت پيامبر(صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) و تمامي ارزش‌هاست تكاليف برداشته مي‌شود يا تكاليف سنگين‌تر و مهم‌تر خواهد شد؟

و سؤال آخر اين‌ كه:

با برگزاري اين‌گونه مجالس كه ضربه بسيار مهلكي بر پيكر وحدت مسلمين ـ كه تمام همت ائمه معصومين(صلوات‌الله‌عليهم‌اجمعين) بوده ـ وارد مي‌سازد، چه كسي خشنود مي‌گردد؟ حضرت زهرا (سلام‌الله‌عليها)؟ يا دشمنان قسم خورده اسلام كه همواره مترصد يك فرصت بوده تا شديدترين ضربات و لطمات خويش را بر پيكر اين دين وارد سازند؟

پی نوشت:

1 " عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السلام) أَنَّهُ بَلَغَهُ عَنْ عُمَرَ أَنَّهُ أَمَرَ بِمَجْنُونَةٍ زَنَتْ لِتُرْجَمَ فَأَتَاهُ فَقَالَ أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَه عَزَّ وَ جَلَّ رَفَعَ الْقَلَمَ عَنْ ثَلَاثَةٍ عَنِ النَّائِمِ حَتَّى يَسْتَيْقِظَ وَ عَنِ الْمَجْنُونِ حَتَّى يُفِيقَ وَ عَنِ الصَّغِيرِحَتَّى يَكْبَرَ وَ هَذِهِ مَجْنُونَةٌ وَ قَدْ رُفِعَ عَنْهَا الْقَلَمُ فَأَطْلَقَهَا عُمَرُ." مستدرك‏الوسائل/13/18/حديث2186

2 - مفاتيح الجنان، فصل نهم، اعمال ماه ربيع الاول

3 - تتمة المنتهي، شيخ عباس قمي، تحقيق: صادق حسن زاده، انتشارات مؤمنين، چاپ اول، صفحه 25به نقل از مروج الذهب ج2 ص352

4 - في يوم السادس و العشرين من ذي الحجّة سنة ثلاث و عشرين من الهجرة طعن عمر بن الخطاب بن نفيل بن عبد العزّى بن رياح بن عبد الله بن قرط بن رزاح بن عديّ ابن كعب القرشيّ العدويّ أبو حفص

5 - السرائر، ابن ادريس حلي، ج1، ص419

6 - بحارالأنوار ج: 31 ص: 119

7 - الجنة الواقيه خلاصه كتاب مصباح مرحوم كفعمي است

8 - بحارالأنوار ج: 31 ص: 121

9 - نهج البلاغه، حكمت 428

10 - إقبال‏الأعمال ص: 530

11 - عن الرضا(علیه السلام) قال إذا كان يوم القيامة زفت أربعة أيام إلى الله كما تزف... إقبال‏الأعمال ص: 465

12 - و بإسناده عن الثمالي قال سمعت أبا عبدالله(علیه السلام) يقول أنتم أهل تحية الله... بحارالأنوار/142/65باب 18 - الصفح عن الشيعة و شفاعة أئمه(علیهم السلام) حديث 89

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر: