کد خبر: ۱۵۵۴۶
تاریخ انتشار: 12 ارديبهشت - 1396 12:15
اختصاصی
جریانات نوظهور معنوی که به عرفان های نوظهور شهرت پیدا کرده اند، از حدود چهل سال قبل آرام آرام پا به عرصه جامعه گذاشتند و با نگاهی اومانیستی و انسان محورانه به ترویج اندیشه های خود پرداختند.

به گزارش فرقه نیوز؛ جریانات نوظهور معنوی که به عرفان های نوظهور شهرت پیدا کرده اند، از حدود چهل سال قبل آرام آرام پا به عرصه جامعه گذاشتند و با نگاهی اومانیستی و انسان محورانه به ترویج اندیشه های خود پرداختند. البته بسیاری از جریانات معنوی سابقه ای بسیار طولانی دارند و از صده های قبل فعالیت خود را شروع کرده اند. اما با شروع انقلاب صنعتی و حذف دین از زندگی انسان ها، فرقه ها رویکرد جدیدی یافتند و در بستر اومانیستی به مرور زمان بر اساس مقتضیات زمان رنگ عوض کرده و راهکارهای متفاوتی را ارائه می دادند.




این جریانات بیشتر جنبه معنوی پیدا کردند و به عرفان های نوظهور مشهور شدند.

جریانات معنویت گرا عموما بر محور تمایلات انسانی حرکت می کنند و برای برآوردن نیازهای معنوی این دنیایی بشر راهکارهای معنوی و اسرار آمیز ارائه می دهند. این معنویت ها الزاما به معنای خدا خواهی و یا خدا باوری نیستند اگر چه برخی از آنها از خدا به زیبایی سخن می گویند اما نهایت تا خداباوری پیش می روند.

خداباوری را بسیاری از افراد حتی خود ابلیس نیز قبول داشت و باور دارند که خدایی هست اما ایمان به خدا و خدامحوری مقوله ای جداست و همان چیزی است که در دین اسلام از آن سخن گفته می شود.




فرقه ها و جریانات معنوی که همیشه در میان ما حاظر بوده اند، صرفا در دوره های خاصی پیروان قابل ملاحظه ای کسب می کنند. معمولا این دوره هایی که در آنها بهم ریختگی های سیاسی یا اجتماعی و یا فرو ریختن ساختار و حاکمیت یک جامعه بروز می کند، تعریف می گردد. این در واقع همان دوره هایی است که ظهور فرقه ها به اوج می رسند.

وقتی بخشی از جامعه نمی تواند ببیند که در کجا قرار گرفته است و اطلاع درستی از موضوعات دینی و اجتماعی ندارد یا این که جامعه نمی داند در خصوص پاسخ به سوالات بزرگ زندگی در عصر التهابات و اضطراب ها، روی چه موضوعاتی تمرکز کند، رهبران فرقه ها و جریانات انحرافی که همواره بالقوه حاضرند، مانند یک بیماری خفته، اوضاع را بدست گرفته و پیروان را به دنبال خود می کشانند.

این افراد خود جوش و مصمم به نظر می رسند که همیشه در کناری کمین کرده و آماده اند تا وارد شده و پاسخ هایی به مشکلات زندگی افراد جامعه عرضه نمایند. آنها ادعا می کنند که مطمئن ترین راه زندگی را در اختیار دارند و مردم را با توسل به تبلیغ پیرامون یک مأموریت خاص و یا علوم ویژه که قرار است داشته باشند در پیروی از خودشان گول می زنند.




آنچه روشن است این است که جریانات انحرافی و رهبران این جریانات درست در زمانی که رشته های جامعه از هم گسسته می شودند، به سادگی پیروان خود را عضوگیری می کنند. افراد عاجز از درک خسران موجود در پیرامون خود به دنبال هدایت می گردند و بنابراین در دسترس ترین و آسیب پذیر ترین افراد جهت سوء استفاده و استثمار این هنرمندان حرفه شیادی هستند. آنان راه حل های قاطع و ساده برای مشکلات پیچیده جهت تصمیم گیری و پیشنهادات جذابی را در جهانی که ظاهرا بی ثبات و دائماً در تغییر و تحول است ارائه می نمایند.[1]

برای مثال، فرقه ها بعد از سقوط امپراطوری روم سر بر آوردند. در زمان انقلاب کبیر فرانسه، فرقه ها نه تنها در فرانسه بلکه در تمامی اروپا گسترش یافتند. وقتی انقلاب صنعتی به انگلستان رسید، فرقه ها بار دیگر همچنان که هزاران نفر به مرکز بزرگ صنعتی نقل مکان می کردند گسترده شدند. استعمارگری اروپا نیز موجب بروز فرقه های متعددی در سایر نقاط جهان شد.[2]

فرقه ها در ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم سر بر آوردند، وقتی که ساختار اجتماعی در داخل کشور مغلوب در جنگ فرو ریخت، بسیاری از مردم در وضعیتی قرار گرفتند که نمی دانستند در کجا ایستاده اند و یا چگونه در دنیای جدید پر معمای پیرامون خودشان تصمیم بگیرند. برخی از این فرقه ها با اصلیت ژاپنی در حال حاضر در سایر کشورها هم گسترش یافته اند.[3]

در تاریخ ایران نیز بعد از حمله مغول شاهد سربرآوردن انواع متعدد و بسیار مختلف فرقه و مسلک بوده ایم. همچنین بعد از انقلاب اسلامی 22 بهمن سال 1357 و تحولات اجتماعی و سیاسی مربوطه، در جامعه ایران زمینه برای عضوگیری فرقه از هر زمان دیگری فراهم تر شد.



[1] . مارگارت تالر سینگر،فرقه ها در میان ما، ترجمه ابراهیم خدابنده، ص 55

[2] . همان.

[3] . همان، ص56

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار