کد خبر: ۱۶۰۲
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21
هائيت از زمان عباس افندى «جهان وطني» آغاز نمود و به دام كشورهاى امپرياليستى افتاد و در راستاى منافع آنان مورد استفاده قرار گرفت. به اين ترتيب دول خارجى مخصوصاً آمريكا و صهيونيست ها در صحنه بين المللى از آنان حمايت نموده و آنان را زير چتر حمايتى خويش قرار دادند.
به گزارش فرقه نیوز، بهائيت از زمان عباس افندى «جهان وطني» آغاز نمود و به دام كشورهاى امپرياليستى افتاد و در راستاى منافع آنان مورد استفاده قرار گرفت. به اين ترتيب دول خارجى مخصوصاً آمريكا و صهيونيست ها در صحنه بين المللى از آنان حمايت نموده و آنان را زير چتر حمايتى خويش قرار دادند. بهائيت نيز موجوديت خود را در اين وابستگى و حمايت مى داند و به آن تن داده است. به طورى كه سياستهاى پهلوى دوم در مورد آنان نشان داد، ابرقدرتها نيز در مقابل اين فرقه سياستى دوگانه دارند و گاهى آنها را محدود ساخته و از طريق جريانات موازى به آنها گوشمالى مى دهند تا از حدود خويش تجاوز نكنند و گاهى نيز به عنوان حربه اى عليه اسلام از آنها استفاده مى برند.(1)
 
 
بعد از انقلاب اسلامى هر كدام از رؤساى جمهورى آمريكا به تناسب حال و موقعيت خود به حمايت از بهائيان پرداخته و ايران را به خاطر برخورد با آنان محكوم كرده است. با اينكه بهائيت با نظام جمهورى اسلامى ايران اختلاف مبنايى دارد اما موضع گيرى جمهورى اسلامى ايران در مورد آنان در جهت محدود كردن شان و نه محو آنان بوده است به طورى كه تمام مقامات ايرانى بارها اعلام كرده اند هيچ كس به جرم داشتن عقايدش در جمهورى اسلامى مورد تعقيب و مجازات قرار نمى گيرد و در مورد مجازات برخى اعضاى اين فرقه سياسى نيز به وضوح اعلام شده كه اين عده صرفاً به جرم فعاليتهاى جاسوسى و خيانت مجازات مى شوند. (2)
 
 
امروزه اين فرقه با مركزيت اسرائيل و بيشترين طرفدار در آمريكا در سطح جهان داراى سه شاخه اصلى است ومورد حمايت كشورهاى سلطه گر مى باشد. به نظر مى رسد علت حمايت كشورهاى فوق از آنان اين باشد كه نشر عقايد بهائيت يكى از وسايل مهم براى مقابله با حركتهاى اسلامى بخصوص در منطقه خاورميانه باشد.
 
 
با توجه به آنچه آمد مى توان نتيجه گرفت كه فرضيه يا نظريه تحقيق ما مبنى بر استفاده از جنبش بهائيت توسط قدرتهاى استثمارى براى شكستن كيان واقتدار دينى در ايران درست است، زيرا هر جا كه موضوع دين زدايى از نهاد سياست و يا جامعه مطرح بوده است، بهائيان نقش فعال داشته اند. هم در انقلاب مشروطه و هم در دوران پهلوى اين همكارى بين بيگانگان و بهائيت براى مقابله با ديانت و روحانيت به روشنى به چشم مى خورد. اين جنبش هم اكنون نيز در دنيا و درمنطقه خاورميانه و شمال آفريقا به عنوان يكى از ابزارهاى بالقوه فرهنگى در اختيار قدرتهاى بزرگ براى مقابله با حركتها و جنبشهاى اسلامى باشد.  (3)
 
 به گزارش ماهستیم، امسال بیست و سومین گرهمایی انجمن بهائیان با شرکت بيش از 3100 نفر، که از دورترين تا نزديک ترين نقاط جهان آمده بودند برگزار شد. اسماعیل نوری علاء به همراه علیرضا نوری زاده و سیامک دهقانپور از دعوت شدگان به این گردهمایی بودند .
 
موضوع گردهمایی امسال انجمن بهائیان «اتحاد،کليد بازسازی ايران» انتخاب شده بود. اسماعیل نوری علاء از جمله چهره های انحلال طلب نزد اپوزسیون می باشد که پای ثابت گردهمایی های بهائیان است، او که چهار ماه پیش نیز به  گردهمایی دیگری از سوی جامعه بهائیان دعوت شده بود خود را یک بی دین غیر بهائی خطاب می کند و در سلسله گردهمایی های بهائیان آنچنان که می خوانید بدنبال جذب نیرو برای پیاده کردن اندیشه های خود یعنی «انحلال و براندازی نظام ج.ا.ا» است.
 
 اسماعیل نوری علاء با اشاره به اینکه اعضا فرقه بهائیت در ایران در رنج و دشواری به سر می برند از ذکر این نکته که آنها به دنبال اهداف سیاسی در داخل کشور هستند و غالبا به علت همکاری با سرویس های غربی و جاسوسی دستگیر و محاکمه می شوند پرهیز کرد؛ سوال اساسی اینجاست که اگر فرقه بهائیت دخالت در سیاست را منع کرده است پس چرا اعضا آن در داخل و خارج از کشور به صورت مداوم صحبت از سهم خواهی و ... می کنند!؟ مگر نه اینکه در آموزه های آنان از عدم دخالت در سیاست صحبت به میان آمده است!
 
اسماعیل نوری علاء با اشاره به اینکه جمع کثیری از بهائیان آشکارا اظهار می کنند که باید در سیاست دخالت کنند افزود: « اما گروه وسيعی هم بودند که آشکارا اظهار می داشتند که بايد در اين وضعيت تجديد نظر شود. آنها به محتوای سخنان دکتر شاپور راسخ، استاد دانشگاه و معاون سابق سازمان برنامه، که از برزگان بهائيت است، اشاره می کردند که گردهمایی را با سخنان خود گشود و از مهالک ناشی از استقرار حکومت مذهبی در ايران ياد کرد.»
 
 
در گردهمایی بهائیان اما به غیر از اسماعیل نوری علاء، علیرضا نوری زاده [دوست و همکار با تجزیه طلبان و تروریست های اجیر شده] و سیامک دهقانپور [مجری و دست اندرکار شبکه تلویزیونی وابسته به کاخ سفید، صدای آمریکا] حضور داشتند.
 
 گفتنی است در جریان برگزاری این گردهمایی، اسماعیل نوری علاء با زبان تملق همکاران خود را مورد خطاب قرار می دهد. وی علی رغم آنکه تلویزیون علیرضا نوری زاده توسط منابع مالی عربستان سعودی تامین می شود و اهداف پشت پرده آن (همکاری با تجزیه طلبان خوزستان و همکاری با تروریست های اجیر شده ی نظیر عبدالمالک ریگی) امروزه بر هیچ کسی پوشیده نیست، تلویزیون نوری زاده را رسانه عمومی و ایرانی معرفی می کند که در تلاش برای آزادی و روشنگری است!!!
 
 
نشريه اسماعیل نوری علاء «سکولاريسم نو» نام دارد، وی که خود را یک تئورسین سیاسی می داند در تلاش است تا همه کس و همه چیز را در قالب سکورلاریسم معنا کند، ولی از آنجا که در مکتب مورد نظر او چاله های بیشماری از اشکال ها و نواقص وجود دارد در وقت پاسخگویی باز می ماند؛ به عنوان مثال در برنامه چند شب پیش صدای آمریکا، از نوری علاء برای موضوع «اتحاد و اپوزسیون» دعوت به عمل آمد. در جریان آن برنامه به علت نواقص بنیادی که در اندیشه «سکولاریسم نو» وجود دارد شاهد ادبیات سخیفی از جانب نوری علاء بودیم که خطاب به میهمانان برنامه از سوی او ایراد می شد. (برای اطلاع بیشتر اینجا کلیک کنید)
 
 
اسماعیل نوری علاء با وجود آنکه اپوزسیون هم اکنون در بدترین شرایط ممکن به سر می برد و آنچنان که شاهد هستیم دیگر استقبال چندانی از سوی مخاطبان صورت نمی گیرد صحبت از مسائلی می کند که گویی او در کمین شرایطی است که از اوضاع بوجود آمده سوء استفاده کند کما اینکه دوست نزدیک او یعنی «علیرضا نوری زاده» چنین کرد. [راه اندازی شبکه ای با پشتوانه ریال های عربستان سعودی] .
 
 
او خطاب به بهائیان گفت: «بهائيان اگر در مبارزه عليه حکومت فعلی شراکت نکنند نمی توانند فردا خود را سهيم در پيروزی بدانند و سهم خواه شوند. آنها بايد از هم اکنون نشان دهند که جزئی از اپوزيسيون انحلال طلب حکومت اسلامی هستند و دل به وعده های پوچ و دروغين اصلاح طلبان نيز خوش نمی کنند. ثانياً فرمان سياست پرهيزی در بين بهائيان را بنا بر اطلاعاتی که آقای فريدون وهمن در سخنرانی روز دوم خود بيان داشتند نادیده گرفته و بصورت فعال در سرنوشت خود سهیم شوند».
 
 
 
پابوسی یک کودک بهائی توسط محمد نوری زاد
اسماعیل نوری علاء در ادامه سخنان خود گریزی به پابوسی کودک بهائی توسط «محمد نوری زاد» می زند و می گوید: «می خواهم بگويم که وقتی آقای محمد نوری زاد، که از دل همین حکومت اسلامی برآمده، پای کودک بهائی را می بوسد اين تنها يک غنچه از درخت بزرگ سکولار دموکراسی است که در اکنون ایران به گل نشسته است. وگرنه ما سکولارها و باورمندان به حقوق بشر که هرگز مشکلی با نه تنها بهائيان که با هيچ آیین و مذهبی نداشته ایم. من، به عنوان سردبير يک نشريه تخصصی، اعلام می کنم که خواستار لغو قانون اساسی حکومت اسلامی و انحلال ساختارهای زائدی هستم که از دل اين قانون اساسی برآمده است.
 
 
 
اسماعیل نوری علاء غافل از اینکه امثال نوری زادها تاریخ مصرف شان به اتمام رسیده است چنان از او و اقدامش یاد می کند که گویی او نماینده یک ملت است و از سوی آنان دست به چنین اقدامی زده است، اسماعیل نوری علاء باید مناسبات میان کسانی چون نوری زادها با مردم را با واقعیت سنجش نماید که آیا مجموعه اقدامات او مورد تایید مردم ایران است یا خیر!!؟.
 
 
منابع:
(1) برگرفته از کتاب بهاییت در ایران
(2) همان
(3) همان


 


ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر: