کد خبر: ۱۶۱۱۳
تاریخ انتشار: 19 دی - 1396 13:43
اگر خواص آگاه در صحنه‌های حساس و لحظه‌های خطر نخروشند، موضع درست نگیرند و ولی زمان را غریب بگذارند، دشمنان قسم‌خورده بیکار نمی نشینند؛ اما در این میان عمارهای زمان، «فئه باغیه» و فتنه‌گران را از حق‌جویان تفکیک می‌کنند.
به گزارش فرقه نیوز؛ دنیا، دریای ژرف و عمیقی است که بسیاری را در کام خود فرو برده است. اندک‌اند آنان که از امواج این دریای طوفانی، جان به سلامت برده و به ساحل نجات راه یافته‌اند.

«دریا» واژه‌ای است که مفاهیم دیگری را همراه خود به دنبال دارد؛ امواج، نهنگ‌ها، لؤلؤ و مرجان‌ها، ماهی‌ها، کشتی، ناخدا، ساحل، قطب‌نما و...، در آموزه‌های دینی هم دنیا به دریای عمیق مانند شده است؛ «اَلدُّنیَا بَحرٌ عَمِیقٌ»(1) که بسیاری در آن گرفتار شدند؛ «قَد هَلَکَ فی‌ها عَالَمٌ کَثِیرٌ».

از سوی دیگر برای رهایی از امواج دریا و رسیدن به ساحل نجات «کشتی‌هایی» معرفی شده است؛ «شُقُّوا اَموَاجَ الفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ» (2)، موج‌های فتنه را با کشتی‌های نجات بشکافید و در بیانی دیگر، نشانه و نام ناخدایان آن کشتی را نیز به ما آموخته‌اند: «مَثَلُ اَهلِ بَیتِی مَثَلُ سَفِینَة نُوحٍ مَن رَکِبَهَا نَجَی وَ مَن تَخَلَّفَ عَنهَا غَرقَ». (3)

در مجموع، چنین به دست می‌آید که طبیعت دنیا طوفانی است، فراز و فرود دارد و تلاطم و توطئه و فتنه، از آثار زندگی انسان در این حیات زودگذر است؛ اما هم باید در این آشفته بازار زیست و هم به سلامت، به مقصد و مقصود رسید.

روشن است در چنین فضای متلاطم و دریاگونه زیستن، کشتی و عامل رهایی از امواج و ناخدای ماهر و راه‌شناس برای جهت‌دهی آن کشتی لازم است تا آنان که می‌خواهند به سلامت به ساحل برسند، در آن قرار گیرند و از خطر برهند.

طبیعی است که حرکت کشتی در عمق دریای گسترده زندگی بدون «قطب‌نما» امکان‌پذیر نیست، قطب‌نما مسیر و مقصد را نشان می‌دهد و کشتی و کشتی نشستگان را از خطر انحراف و گمراهی می‌رهاند.

اگر «قطب‌نما» باشد؛ ولی «ناخدا» مهارت نداشته باشد باز هم احتمال خطر هست، اگر «ناخدا» وظیفه‌شناس و راه‌شناس باشد؛ اما «قطب‌نما» وجود نداشته باشد باز هم تضمینی برای رسیدن به مقصد وجود ندارد.

اگر هر دو؛ «هم ناخدا و هم قطب‌نما» باشند ولی در داخل کشتی انسان‌های «فضول و فتنه‌گری» باشند که دست به تخریب بدنه کشتی می‌زنند و کسی مانع آنان نشود باز هم خطری آن را تهدید می‌کند. (4)

بنابراین، برای رسیدن به هدف و ساحل امن، چند چیز لازم است؛

1- کشتی سالم و مطمئن

2- ناخدای ماهر و مدیر

3- قطب‌نما

4- جلوگیری از تخریب کشتی توسط کشتی نشستگان فتنه‌گر.

داستان انقلاب اسلامی ایران و نظام ولایی آن، داستان دریا و کشتی است. هندسه نظام ما به‌گونه‌ای تنظیم شده است که در رأس آن، «ولی فقیه» به عنوان ناخدا قرار دارد؛ بنابراین از لحاظ بدنه می‌توان گفت با دو ویژگی «جمهوریت» و «اسلامیت»، تار و پود این نظام درهم تنیده شده است.

از لحاظ رهبری نیز نگرانی وجود ندارد؛ چون ناخدای این کشتی در متن قانون اساسی به عنوان «ولایت فقیه» و رهبری نظام پذیرفته شده است؛ اما آنچه باید بر آن تأکید کرد وجود «قطب‌نما» است و قطب‌نما در نظام ولایی ما، «بصیرت» است.

بصیرت در نگاه ژرف و زیبای رهبری، یعنی: «بدانید چه می‌خواهید تا بدانید چه باید با خودتان داشته باشید.»(5)

در این نگاه، برای اهل دیانت، هیچ عنصری با فضیلت‌تر از «بصیرت» نیست:

- بصیرت در هدف

- بصیرت در شناخت دشمن

- بصیرت در شناخت موانع راه

- بصیرت در برداشتن موانع (6)

شناخت هدف که همان عینیت یافتن اسلام ناب محمدی و پرورش انسان کامل است در کنار شناخت راهزنان و دشمنان کینه‌توز، دو رکن از ارکان رکین بصیرت است. افزون بر آن دو، شناخت موانع راه و آنچه ممکن است در حرکت شتابان انقلاب اسلامی کندی ایجاد کند و یا آن را از مسیرهای اصلی به انحراف کشاند و همت گماشتن بر کنار زدن و برداشتن آن موانع، دو رکن دیگر از ارکان بصیرت انقلابی و دینی است.

بی‌تردید، اگر مردم همراه با رهبری نظام در شناخت‌های چهارگانه فوق همگام باشند هیچ قدرتی نمی‌تواند از این اقتدار و ابهت نظام بکاهد.

بصیرت و موقع‌شناسی، جداسازی عنصرهای خائن از عناصر خادم، (7) گسترش روحیه صدق و صفا و خدمت بی‌منت، (8) ایجاد موانع برای عناصر مزاحم و فتنه‌گر و حضور به‌موقع و باصلابت در روزهای حساس و سرنوشت‌ساز می‌تواند این کشتی انقلاب و امت اسلامی را از موج‌های دشمن‌ها و دشمنی‌ها برهاند و به ساحل امید و نجات برساند.

سفارش و تأکیدات مقام معظم رهبری بر «بصیرت» آن هم از جنس بصیرت‌های «عمارگونه» بدین جهت است که اگر خواص آگاه در صحنه‌های حساس و لحظه‌های خطر نخروشند و نگویند و موضع درست نگیرند و «ولیّ» را غریب و مظلوم و تنها بگذارند، دشمنان قسم‌خورده بیکار ننشسته و گام‌هایی به جلو بر خواهند داشت، وجود عمارهای زمان، صف حق و باطل را از هم جدا کرده و «فئه باغیه» و فتنه‌گران را از حق‌جویان و ره پویان ولایت تفکیک می‌کند.

بعضی‌ها در فضای فتنه، این جمله؛ «کُن فِی الفِتنَةِ کَابنِ اللَّبُونِ، لَاظَهرٌ فَیُرکَبَ وَ لَاضَرعٌ فَیُحلَبَ» (9) را بد می‌فهمند و خیال می‌کنند معنایش این است که وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، کنار بکش! اصلاً در این جمله، این نیست که: «کنار بکش». معنایش این است که به هیچ وجه، فتنه‌گر نتواند از تو استفاده کند، از هیچ راه ... نه بتواند سوار بشود و نه بتواند تو را بدوشد، مراقب باید بود.

«در جنگ صفین، ما از آن طرف عمار را داریم که جناب عمار یاسر، دائم ... مشغول سخنرانی است. این طرف لشکر، آن طرف لشکر، با گروه‌های مختلف، چون آنجا واقعاً فتنه بود، دو گروه مسلمان در مقابل هم قرار گرفتند، فتنه عظیمی بود که عده‌ای مشتبه بودند. عمار دائم مشغول روشنگری بود، این طرف می‌رفت، آن طرف می‌رفت، برای گروه‌های مختلف سخنرانی می‌کرد ... از آن طرف هم عده‌ای آمدند خدمت حضرت و گفتند: «اِنَّا شَکَکنَا فِی هَذَا القِتَالِ»، (10) ما شک داریم، ما را به مرزها بفرست که در این قتال داخل نباشیم! خوب، این کنار کشیدن، خودش همان «ضرعی» است که «یحلب»، همان «ظهری» است که «یرکب»، گاهی سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است، در فتنه بایستی روشنگری کنند، همه بایستی بصیرت داشته باشند». (11)

شایسته است همه با این معیار و میزان ولایی حرکت کنند. بصیرت گستری، موقع‌شناسی، موضع‌گیری و تحلیل درست از آنچه در جامعه دینی رخ می‌دهد و یا در سطح جهانی و بین‌المللی مطرح می‌شود از مهم‌ترین و یا مهم‌ترین وظیفه نخبگان دینی و فرهنگی جامعه است.

البته سزاوار است که از چارچوب سخنان و سیره رهبری پا را فراتر و فروتر نگذاریم و نقد منصفانه همراه با تأیید خردمندانه را از یاد نبریم و به این رهنمود گوش جان بسپریم که جلودار کاروان فرمود: «[در نگاه اسلام ناب] فرد و جامعه با هم ملاحظه می‌شوند، معنویت و عدالت با هم ملاحظه می‌شوند، شریعت و عقلانیت با یکدیگر ملاحظه می‌شوند، عاطفه و قاطعیت در کنار هم دیده می‌شوند... انحراف از این منظومه مستحکم، موجب انحراف از نظام اسلامی خواهد بود».

حجت‌الاسلام والمسلمین ابوالقاسم یعقوبی، امام جمعه بجنورد و نماینده ولی فقیه در خراسان شمالی

1- بحارالانوار، ج 13/411.

2- نهج‌البلاغه، خطبه 5.

3- میزان الحکمه، ری‌شهری، مترجم، ج 11/5388.

4- همان، ص 5428.

5- سخنرانی مقام معظم رهبری، 15/7/1388.

6- همان.

7- سخنرانی مقام معظم رهبری، 4/9/1388.

8- همان، 4/9/1388.

9- نهج‌البلاغه، حکمت/ اول.

10- بحارالانوار، ج 32، ص 406.

11- سخنرانی مقام معظم رهبری،2/7/1388.

12- همان.

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار