کد خبر: ۱۶۳۵۷
تاریخ انتشار: 13 آبان - 1397 14:35
اختصاصی
آسیب های اعتقادی فرقه حلقه، ترک نماز، زیر سوال بردن عصمت اهل بیت علیهم السلام، ترک حجاب، پایبند نبودن به شریعت و ... است

به گزارش فرقه نیوز: آسیب های اعتقادی فرقه حلقه، ترک نماز، زیر سوال بردن عصمت اهل بیت علیهم السلام، ترک حجاب، پایبند نبودن به شریعت و ... است و این انحرافات عموما به این علت است که تعریف عبادات را تغییر می دهند و آنقدر آن را تکرار می کنند که مخاطب مجاب می شود و بر اساس همان چیزی که در فرقه حلقه گفته می شود عمل می کند. این نوع آسیب در فرقه حلقه گسترده است و اکثریت کسانی که وارد فرقه حلقه می شوند دچار این آسیب می شوند. نجات این افراد کار بسیار مشکلی است، چرا که بر ذهنشان قفل زده می شود و هیچ حرفی غیر از حرف ها و سخنان طاهری و مسترها را نمی شنوند و همه را دشمن خود می دانند و اگر کسی از روی دلسوزی قصد کمک به آنها را داشته باشد، با برچسب "سوپر دانا" سخنان او را نشنیده می گیرند و اثر سخن و کلام او بر دیگران را کم می کنند.

نمونه

با سلام خدمت همه دوستان عزیز

این تجربه شخصی من از فرقه حلقه است:

ابتدای کار از همه عزیزان عذرخواهی می کنم که وقتتان را می گیرم همچنین شاید نتوانم با این حد بیان، حق مطلب را ادا کنم. قصد قبول یا رد این عرفان را ندارم وخودم را در حدی نمی بینم که بخواهم این کار را بکنم، فقط وظیفه خودم می دانستم که تجربه ام را در اختیار دوستان بگذارم.

با تشویق یکی از دوستانم که مستر بود وارد فرقه حلقه شدم قبل از ورود کاملا توجیه بودم که این عرفان به عنوان عرفان کاذب شناخته شده و کلاسها به صورت پنهانی برگزار می شود در ابتدای کار به خودم گفتم که من فقط بصورت تحقیقاتی وارد این کلاس ها می شوم و در این جلسات آنچه خوب است را گلچین می کنم و به اندوخته هایم اضافه می کنم، و به موارد کذب و متناقض آن کاری ندارم. بعدها فهمیدم بیشترین ضربه ای که خوردم از این لحظه غرور من بوده است که فکر کردم آنقدر قابلیت دارم که می توانم خوب و بد را جدا کنم آن هم در سخت ترین مباحث یعنی "عرفان"!!!!!!!

پس بدانید که در لحظه هاست که انسان دچار غرور می شود، مرتکب گناه می شود و مسیر زندگی اش را با تصمیماتش عوض می کند، مواظب لحظاتتان باشید و ببینید که چگونه سپری می شود.

درابتدای ترم عرفان زرنگ ترین شاگرد کلاس من بودم، تمامی سایت ها، مقالات، فایل های صوتی و تصویری و کتابهای طاهری را از اینترنت دانلود کرده بودم همچنین هر آنچه بر ضد کلاس ها گفته می شد را مطالعه کرده بودم و با علم به کذب بودن این عرفان، وارد حلقه شدم، کنجکاو بودم که در این جلسات چه می گویند.

البته مانند یک انسان بی طرف سرجلسات می رفتم چون همانطور که می دانید شرط ورود به جلسات "سادگی"و نداشتن قفل ذهنی است!!!!

باتوجه به اینکه شاغل بودم و مسلط به کامپیوتر، تمام وقت یا سرکار فایل صوتی گوش می دادم یا در تایم استراحت سایت های مختلف عرفانی را بررسی می کردم یا ارتباط ها را می گرفتم. و همین امر باعث شده بودکه کاملا بر مباحث مسلط باشم به گونه ای که تمامی حرف های استاد جزء اطلاعات ناخودآگاه ذهنم شده بود و تمامی روز در مورد آن فکر می کردم.

تا پایان ترم 3، من در روز ساعت ها حس آرامش در دلم احساس می کردم و عجیب دلتنگ خدا می شدم، این احساس را قبل از دوره عرفان، وقتی جمکران می رفتم و یا نماز شب می خواندم برای لحظاتی حس می کردم. و این برای من بسیار لذت بخش بود که با ورود به دوره عرفان این حس را ساعت ها در روز داشتم.

تا آن روز من به تضاد خاصی در مورد مباحثی که در جلسات مطرح می شد برنخورده بودم و می گفتم خب تقریبا 80%مباحث درست است و همچنان به مطالعات و تمرین های عملی ام ادامه میدادم ولی بعداز ترم 4 لغزش های من شروع شد.

وقتی به خودم فکر می کردم دیدم دیگر ذکر نمی گویم، نماز مستحبی نمی خوانم، به جلسات مربوط به ائمه اعتقادی ندارم با این حال تا ترم 6 جلو رفتم. تا اینکه بنا به دلایلی یک وقفه یک ماهه بین ترم 6و7 ایجاد شد و این باعث شد که من فرصت دور بودن از فایل های صوتی و مطالعات عرفانی را داشته باشم و اینجا بود که متوجه شدم چه بلایی سرم آمده...

حس پوچی بهم دست داده بود، هر آنچه که طی 10 سال اخیر، از مطالعات و دوره های مذهبی(دوره نهج البلاغه، تفسیر و تجوید قرآن، دوره ها و جلسات مختلف از اساتید بزرگ)بدست آورده بودم، همه در عرض این 6ترم که من وانمود به سادگی و نداشتن قفل ذهنی کرده بودم، حقیقتا از بین رفته بود، حس می کردم هیچ بار اطلاعاتی ندارم. منی که حتی کوچکترین مسئله معنوی خودم را به لطف خدا و با تحقیق و مطالعه پذیرفته بودم و تا این سنم (27سالگی)تمامی اعتقادات و باورهایم را با مطالعه و تحقیق شکل داده بودم و برای خودم قالب فکری داشتم، همه به یکدفعه فروریخته بود.

نمی دانم چه اتفاقی برایم افتاده بود، این، اثر فایل های صوتی طاهری که 24ساعته گوش می دادم...، چه بلایی سر فکر و ذهنم آمده بود؟ چرا من وارد فرقه حلقه شدم که این بلا سرم بیاید؟

من یک روز تمام گریه می کردم و این سوالات را از خودم می پرسیدم و چون جوابی برای سوالاتم و این تصمیم احمقانه(ورود به فرقه حلقه)نداشتم نمی توانستم خودم را آرام کنم، اندوخته 10 ساله من نابود شده بود و خودم باورم نمی شد. منی که وقتی وارد بحثی می شدم با هرشخصی و هر رده سنی، می توانستم دلیل داشتن حجاب، خواندن نماز، گرفتن روزه و تک تک باورها و اعتقادات دینی ام را توضیح دهم و حتی شخص را قانع و راضی به داشتن این اعتقادات کنم، حال دیگر برای خودم هم چیزی نداشتم!!

من با توجه به اعترافات دوستانم، فکر میکردم انحرافات این دوره، مثل انحرافات آنهاست یکی از دوستان مومن من میگفت بعد از ورود به این کلاس ها من دیگر هیچ ترسی از جهنم و بهشت و خدا نداشتم و در لحظه گناه چیزی جلودار من نمی شود و من خیلی راحت با یک آقا رابطه جنسی برقرار کردم البته بعد از انجام این گناه تا 1 هفته فقط گریه میکرد و افسردگی شدیدی گرفت و به عبارتی از نظر روحی نابود شده بود.

دوست دیگرم دست یک نامحرم را گرفته بود و اینگونه توجیه می کرد که در اون لحظه این من نبودم که دست نامحرم را گرفتم بلکه موجودات غیر ارگانیک درون من بودند!!!!!!

دوست دیگرم می گفت من دیگر برایم محرم و نامحرم معنایی ندارد و حس می کنم نمی توانم خودم را موقع ارتباط با نامحرم کنترل کنم و در کل، در لحظه گناه نمیتوانم کنترل کنم. در لحظه...!!!!!

این نکته را متذکر شوم که این دوستانم قبل از دوره فرقه حلقه، مومن و معتقد بودند و حتی به نامحرم نگاه هم نمیکردند.

ولی انحراف من مثل دوستانم نبود. من تمام سرمایه معنوی ام را از دست داده بودم، قالب فکری ام فرو ریخته بود، حس پوچی داشتم، ضربه ی نابود کننده ای است.

وقتی با گذشت زمان، مجدداً به مباحث فرقه حلقه نگاه می کردم ( البته با داشتن قفل ذهنی و بدون سادگی) تضادها ی آنرا یکی یکی می دیدم. مهمترین نکته ای که در این فرقه دریافتم این بود که: حق و باطل با هم مخلوط شده و تحویل شاگردان داده می شود و دلیل گیجی ما هم همین است بارها برای خودم پیش آمده بود که می گفتم این جمله باطل است ولی بعد جملات و مطالب حق آن را بیاد می آوردم و این باعث می شد که ترم ها را یکی یکی جلو روم غافل از اینکه اثرات موارد باطل و کذب آن آنقدر مخرب و جبران ناپذیر است.

فراموش نکنید که:

1- یک لحظه غرور من باعث شد تا تصمیم غلطی بگیرم و وارد فرقه حلقه شوم.

2- عرفان حوزه ای نیست که هر کسی ظرفیت ورود به آن و هضم مطالب عرفانی آن را داشته باشد.

3- اگر قرار باشد کلاس عرفانی گذاشته شود، حتما نیاز به پیش نیاز و تعیین سطح دارد.

4- هر کسی لیاقت مستر شدن و آموزش مباحث عرفانی را ندارد، استاد با بیان اشتباه مطالب به شاگردانش مسئول انحراف و ضربه های آنهاست و این وظیفه سنگینی است به همین خاطر است که می گویند معلمی شغل انبیاست.

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار