کد خبر: ۲۱۳۰
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21
با توجه به اینکه هیچ یک از بهائیان پاسخی به سوالات مطرح شده در بخش اول را ندادند که دال برصحت کامل مطالب و عدم توانایی آنها در پاسخگویی است.درعین حال همچنان منتظر اشخاصی هستیم که فکر می کنند توانایی پاسخگویی به سوالات مطرح شده را دارند.
گروه بهائیت-فرقه نیوز، میرزا حسینعلی درکتاب اقدس به جانشینی عبد‌البهاء بعد ازخود اشاره نموده و بعد از وی پسر دیگرش میرزا محمد علی را به عنوان جانشین بعد از وی معرفی نمود.اما چرا اینگونه نشد؟

چگونه این افراد به خود اجازه دادند کلام کتاب به اصطلاح مقدس خود را نقض کنند؟
عباس افندی (عبد‌البهاء) برادرخود محمدعلی را عزل نمود، دقیقاً همان کاری که میرزا حسینعلی با برادرش صبح ازل انجام داد.عباس افندی سپس نوه‌ی دختری خود شوقی افندی را به جانشینی بعد از خود انتخاب نمود.این رفتار وی نیز نمونه‌ای دیگر از توهین به کتاب به اصطلاح مقدس بهائیان می‌باشد.درحالی که طبق گفته‌ها وپیش بینی جد وی قرار بر این بود که 23 نفرعلاوه برشوقی به عنوان جانشینان بعد از وی در رأس این فرقه ضاله قرار بگیرند، درصورتی که شاهدیم شوقی مقطوع النسل بود.اما ازطرفی دیگرحس جاه طلبی ازسوی رهبران این فرقه باعث اختلافات شدیدی درمیان طرفداران این فرقه شد و منجر به درگیری بهائیان، ازلیان و بابیان با یکدیگر گشت و هریک ازدیگری دوری گزینند و دیگری را قبول نکردند.میرزا حسینعلی نوری درصفحه 227 کتاب اقدس (به منزله وصیت‌نامه) تصریح می‌کند: «عباس همه فرزندان پدر را جمع می‌کند و اعلام می‌کند همانا حسن اکبر (محمد علی) بعد از حسن اعظم (عباس افندی) را به جانشینی برگزیدم.» اگر بهائیان این انتخاب را فرمان خداوند می‌دانند که البته می‌دانند و تردیدی ندارند، چگونه آن را به اجرا نمی‌گذارند؟

مازندرانی درکتاب اسرار الاثار درمورد نامه‌ای از عباس افندی می‌نویسد: «عباس افندی نامه‌ای به این مضمون نوشته است:ای دوستان حقیقی، امروز شوقی شهرت یافته و ازنفوس موثق شنیده شد اخوی (‌بنده) میرزا محمد علی غیراز اینکه محرک لایه مفترحات بوده، بلکه تقریری داده که حضرت بهاء الله طریقتی موافق شرع انور (شرع اسلام) داشته‌اند ولی عباس افندی تغییر و تبدیل داده ومخالفت شریعت کرده و ما به هیچ وجه با وی نیستیم و از وی بیزاریم. همچنین شنیده شد اخوی مذکور بعضی نوشته‌ها را اختراع نموده و نسبت به من داده و به این و آن نشان می‌دهد.» (منبع کتاب اسرار الاثار، نوشته مازندرانی، صفحه 356)این اختلافات وفحاشی حتی میان دو برادر در فرقه‌ای که ادعا دارد یکی از روش‌های جذب و تبلیغش اظهار دوستی با یکدیگر است نشان دهنده پوشالی بودن فرامین این فرقه ضاله می‌باشد.

درکتاب مکاتیب عباس افندی چنین آمده: «ای یاران مهربان، بعد از مفقودی این مظلوم (بعد از مرگش) به شوقی مراجعه کنید.» با توجه به اینکه این کلام‌ها ازسوی خدا است به ادعای خودشان چگونه می‌شود این افراد از مقطوع النسل بودن شوقی خبر نداشته باشند؟؟؟

با توجه به آنچه گفته شد، به این نتیجه می‌رسیم جانشینی در بابیت و بهائیت همواره مورد اختلاف بوده، و افرادی به دروغ و در راستای هدف و نیت خاصی در پوشش روشن فکر مآبانه به حمایت و طرفداری از چنین افرادی پرداخته‌اند.عبد‌البهاء ادعا می‌کند در هر دوره‌ای به عنوان مثال: در دوران حضرت مسیح (ع) حواریون 12 نفر بودند، در دوران پیامبر خاتم حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) جانشینان (فرزندان) بعد از ایشان نیز 12 نفر بودند. با توجه به این دو عدد، دراین دوره 24 نفر جانشین بوده و در رأس امور قرار می‌گیرند این 2 برابری به این خاطر است که عظمت ظهور بیشتر بوده و چنین اقتضاء می‌کند. (کتاب مفاوضات صفحه 45-46 سال 1908 میلادی)

این 24 نفر چه کسانی و کجا هستند؟ همه این افراد از ابتدای شکل‌گیری این فرقه به دنیا نیامده بودند و وجود خارجی نداشتند! بلکه تنها 4 نفر بودند که شامل: باب - بهاء –عبدالبهاء و شوقی افندی است.20 نفر باقی مانده کجایند؟؟؟

با این همه افتضاح چطور افرادی مانند عباس امانت باز هم دست به حمایت از این فرقه ضاله می‌زنند؟!! چه پاسخی دربرابر حمایت‌های کورکورانه خواهند داد؟؟؟ از مدعیان بهائیت می‌خواهیم تنها یک سند از مواردی را که ادعا دارند ارائه دهند!با کمی مطالعه در تاریخ می‌بینیم همه نوع ارتباط سیاسی در این فرقه ضاله وجود داشته و دارد.

 


ارسال به دوستان
نسخه چاپی
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر: