کد خبر: ۲۳۶۷
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21
اشو عشق را در مسیری می داند که بسیار لغزنده و پر آسیب است. اما عرفان اسلامی ورود به آن مسیر را اصلاً توصیه نمی کند و تأکید دارد، برای رسیدن به حقیقت نباید وارد چنین مسیری شد.
اوشو

فرقه نیوز-بخش عرفان های نوظهور، عشق از منظر اشو، شوق وافر درونی است. او می پندارد اگر درختی را از خاک بیرون بیاوریم، درخت شوق وافری برای بازگشت به خاک و ریشه ی خود دارد  اگر باز نگردد می میرد.

او معتقد است عشق مقصد و هدفی ندارد، ولی تأثیری شگرف دارد، لذت بخش است سرمرستی خاص خود را دارد.[1] او معتقد است عشق باید زمینی باشد.[2]درست مانند درختی که به دنبال خاک است. درخت محتاج ریشه و خاک است عشق هم نیازمند ریشه در جسم است. هرچه درخت بیشتر اوج می گیرد ریشه هاش بیشتر در زمین فرو می رود. عشق در تضاد با هوس ها نیست، بلکه از آن شروع می شود.

رسیدن به عشق تنها از طریق قطب مخالف امکان پذیر است.[3] اگر مردی به سوی زن جذب شود یا زن به سوی مرد جذب شود، این آغاز عشق است. مرد می تواند خاک عشق خود را در وجود زن پیدا کند و زن نیز. مرد تنها از طریق زن می تواند به هستی متصل شود و زن از طریق مرد در هستی ریشه می دواند. این دو مکمل یکدیگرند و آنگاه که در یکدیگر ادغام شوند، لذتی بزرگ وجود آنها را فرا می گیرد و احساس ریشه داشتن و متصل بودن می کنند.

اشو عشق را در مسیری می داند که بسیار لغزنده و پر آسیب است. اما عرفان اسلامی ورود به آن مسیر را اصلاً توصیه نمی کند و تأکید دارد، برای رسیدن به حقیقت نباید وارد چنین مسیری شد. 

عشق در عرفان اسلامی ماجرای دیگری دارد، عارف بر آن است که عشق، وصفی الهی است و هیچ انسانی نمی تواند حقیقت آن را دریابد. اوصافی و آثاری که عارف برای عشق بی می شمارد بسیار متنوع است. گویا این موهبت ارجمند الهی در نظر او با هیچ امر دیگری قابل قیاس نیست. مهمترین و برجسته ترین اوصاف و آثار عشق از نظر عارف به قرار زیر است:[4]

یک) اولین ویژگی عشق آن است که عشق امری بشری نیست، بلکه از اوصاف الهی است. به همین سبب از قدرت و اثر ویژه ای برخوردار است. به نظر عارف علت پیدایش جهان، عشق است

دو) قدرت و توان عشق تا آن پایه است که می تواند امور غیر ممکن را ممکن سازد.

عشق نان مرده را بی جان کند    جان که فانی بود جاودان کند

گر جان عشق دم زند آتش در این عالم زند

و این عالم بی اصل را چون ذره ها بر هم زند.

سه) مهمترین نشان عشق از خود برخاستن است، عارف بر این مهم تأکید می ورزد که آگاه کسی از موهبت عشق برخوردار می گردد که از پوسته خویش به درآمده باشد.

چندان بریز باده کز خود شوم پیاده

کاندر خودی و مستی غیر تعب ندیدم

 

حجت الاسلام سالاری

 



[1] . اشو، عشق رقص زندگی، ترجمه بابک ریاحی پور و فرشید قهرمانی، ص 58

[2] . اشو، مراقبه شور سرمستی، ترجمه امید اصغری، ص63.

[3] . اشو، عشق رقص زندگی، ترجمه بابک ریاحی پور و فرشید قهرمانی، ص51.

[4] . محمد تقی فعالی، نگرشی بر آراء و اندیشه های اشو، ص133.

 

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار