کد خبر: ۲۴۳۲
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21
حالات سماع، طعمه شکارچیان فرقه صوفیه منتسب به سلطان محمد بیچاره
فرقه نیوز-بخش صوفیه و دراویش، طبق تحقیق محققان و پژوهشگران بخش تصوف، سماع در زمان ظهور اسلام وجود نداشته است و حتی بزرگان و اقطاب اولیه صوفیه از چنین برنامه‌ای اطلاعی نداشتند و بعد از ورود آن به مراسم تصوف به ظاهر اسلامی شخصیت‌های بزرگ صوفیه از جمله سفیان ثوری و.. با آن مخالفت کردند ولی اقطاب و بزگان اخیر صوفیه برای جذب افراد از سماع و آواز خوانی در مراسم‌های خود استفاده کردند.

عدم پیشینه اسلامی سماع و همخوانی نداشتن آن با سنت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و فرهنگ دینی مسلمانان، فرقه صوفیه خانواده بیچاره را مجبور کرد که از نوع دیگر سماع استفاده کند تا مورد انکار و اعتراض شدید عالمان و مراجع تقلید قرار نگیرند.

نویسنده کتاب سماع در تصوف در مقدمه کتاب خود به بیان حالات صوفیان در سماع پرداخته است که در اینجا به چند نمونه اشاره خواهیم کرد: گریستن، فریاد کشیدن، دست و پا بوسیدن، در برابر بزرگان خود به خاک افتادن و...

اورادالاحباب حالات سماع را در کتاب آداب المریدین چنین بیان می‌کند: هرعضوی را در سماع حظی است و به نوعی در مرد تصرف کند گاهی به گریه، گاهی به فریاد، گاهی به دست زدن و گاهی در رقص و بیهوشی.

در سماع نامه‌های فارسی آمده است که از قشیری درباره حالت صوفیان به وقت سماع پرسیدند، وی پاسخ داد: از ایشان کس بود که جامعه بدرد، کس بود که بانک زند، کس بود که بگرید، هرکس به قدر حال خویش.

با بررسی کتب صوفیه به این نتیجه می‌رسیم که به وجود آمدن حالات سماع در مراسم صوفیه از خود سماع مهم‌تر بوده است به نحوی که اکثر بزرگان صوفیه بحث اصلی کتب خود را حالات سماع برای مریدان ذکر کرده‌اند و سماع را وسیله‌ای برای بدست آمدن حالات غیر عادی می‌دانستند.

فرقه صوفیه منتسب به سلطان محمد بیچاره هم برای جذب افراد از حالات سماع در مراسمات خود استفاده می‌کند تا به این نحو افراد مختلفی را جذب کنند. برای مثال یکی از شلوغ‌ترین خانقاه‌های این فرقه خانقاه اصفهانی‌های کرج می‌باشد که یوسف مردانی آن را اداره می‌کند. در این خانقاه چنین حالاتی متداول هست به نحوی که از زمان ورود یوسف مردانی شروع می‌شود و هنگام نماز خواندن و مصاحفه به اوج خود می‌رسد.

بدون شک این حالات اکثرا توسط افراد خاص و از قبل تعیین شده صورت می‌گیرد تا از این طریق جوانان و مشتاقان عرفان را به دام خود اندازند زیرا عرفان حقیقی که‌‌ همان عرفان ناب محمدی و علوی است اقیانوس بیکران است که لفظ و قلم از تصویر و بیان ژرفای آن عاجز است و هیچگاه سلوک حقیقی اهلبیت چنین نبوده است که افرادی با حالات خارج از عرف و فقه معرف آن باشند.

 

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار