کد خبر: ۲۴۷
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21
اسناد و مدارك تاريخي، حاكي است كه بهائيان در ترويج فرهنگ و نظام تعليم و تربيت آمريكايي در كشورمان، پيشگام بوده اند. مدرسه بهائيان در تهران، «تربيت»، از 1910م/ 1328ق به صورت رسمي با انجمني در آمريكا (كه در تاسيس آن نيز بهائيان نقش داشتند) رابطه برقرار كرد.
گروه بهائیت-فرقه نیوز، اسناد و مدارك تاريخي، حاكي است كه بهائيان در ترويج فرهنگ و نظام تعليم و تربيت آمريكايي در كشورمان، پيشگام بوده اند. مدرسه بهائيان در تهران، «تربيت»، از 1910م/ 1328ق به صورت رسمي با انجمني در آمريكا (كه در تاسيس آن نيز بهائيان نقش داشتند) رابطه برقرار كرد.

به تقاضاي مدرسه تربيت و براي گسترش روابط بيشتر بين ايران و آمريكا، ژانويه 1909 «انجمن تربيتي ايران و آمريكا» رسماً اعلام وجودو درخواست حمايت كرد. اين انجمن اهدافش را در جرايد آمريكا اعلام داشت و مؤسسانش يك معلم آمريكايي را براي تعليم اطفال راهي ايران كردند. با پول انجمن توسط سيدني اسپراگ آمريكايي، در 1910 كميته اي در تهران تشكيل شد تا مسئوليت اداره مدرسه تربيت و انجمن تربيتي ايران و آمريكا را بر عهده گيرد. اسپراگ، در نامه اي، ضمن اعلام اين خبر، از باشگاهي به نام «محفل مرتب» سخن مي گويد كه اعضايش با جمع 600 دلار توانسته اند گام نخست را جهت تاسيس يك مدرسه دخترانه بردارند و در ادامه، لزوم اعزام يك معلمه آمريكايي را يادآور مي شود. [1].

يكي از اعضاي هيات رئيسه «انجمن تربيتي ايران و امريك»، ميرزا احمد خان سهراب اصفهاني، از سران شاخص بهائيت و از همراهان عباس افندي در سفر آمريكا بود كه وي را در بازگشت به فلسطين بدرقه كرد. [2] سهراب، پس از مرگ شوقي افندي (سومين پيشواي بهائيت) انشعابيدر فرقه ايجاد كرد كه در آمريكا با عنوان «سهرابيان» شهرت و طرفداراني دارد.

سهراب در نامه اي كه به عنوان انجمن ايران و آمريكا در 30 ژوئن 1910 براي وكلاي مجلس شوراي ايران فرستاد، يكي از ابزارهاي پيشرفت و توسعه را گسترش تعليمات شمرده و ادعا كرد كه: اين امر تنها زماني تحقق مي يـابـد كـه ايـرانـيان (همچون چيني ها) جوانانشان را براي تحصيل راهي آمريكا كنند تا در مراكز علمي آن كشور به تحصيل پردازند. [3] همزمان با اين امر، نماينده سياسي ايران در واشنگتن (نبيل الدوله) نيز، كه ايضاً از روساي بهائيت در آمريكا بود، درنامه نگاريهاي خود از آمريكا به وزارت خارجه ايران (در اواخر سال 1329ق)، از اولياي امور كشورمان مي خواست كه گروهي دانش آموز را براي آشنايي با سيستم آمريكايي به آمريكا بفرستند. او همچنين از مدرسه اي در پنسيلوانيا سخن مي گفت كه خانم مدير آن آماده است اطفال ايراني را با همان مقدار شهريه مدارس اروپايي در مدرسه اش بپذيرد. وي حتي به ديدار وزير خارجه آمريكا رفته و به وي گفت در اين شرايط كه ايران به سوي مدنيت گام بر مي دارد، جاي آن است كه تمدن غرب نيز به حمايت از اين كشور بپردازد. [4].

اعضاي انجمن تا آن تاريخ، حدود 700 دلار را براي پيشبرد اهدافشان به ايران فرستادند و از اين راه گروهي از دانش آموزان مدرسه تربيت را تحت پوشش عده اي از آمريكاييان قرار دادند؛ دانش آموزاني كه با توجه به انطباق اسامي شان (عزت الله، نورالله، فضل الله، نصرت الله و...) با نامهاي رايج در بين بهائيت، ظاهراً بهائي بودند. [5].

انجمن ايران و آمريكا، با اين اقدامات، در واقع، بر مبناي تز عباس افندي عمل مي كرد كه در همان سالها در آمريكا بيان داشته بود: «قطعه امريك نزد حق، ميدان اشراق انوار است...»! [6] حاصل اين سياست، ناگفته پيدا بود: «بيشتر كودكاني كه در مدارس وابسته به» بهائيان «طي عهد قاجار، تحصيل كرده بودند» در عصر پهلوي اول «جواناني شدند كه به استخدام ادارات جديد التاسيس درآمده بودند و تمايلات غرب گرايانه شديدي را از خود بروز مي دادند». [7].

پی نوشت:

[1] بررسي مناسبات ايران و آمريكا...، موجاني، ص 139ـ 138.

[2] اسرارالاثار، فاضل مازندراني، 3 / 143 ـ 142.

[3] بررسي مناسبات...، ص 140.

[4] همان، ص 148.

[5] همان، ص 144.

[6] آهنگ بديع، سال هشتم (1332)، ش 6 و 7، ص 103. و نيز ر.ك. خطابات عبدالبهاء، 1 / 33.

[7] بررسي مناسبات ايران و آمريكا، ص 153.

بهائيت آن گونه كه هست / مؤسسه جام جم / چاپ اول / 1387


ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر: