عرفان ایرانی یا عرفان خود ساخته

فرقه نیوز-بخش عرفان های نوظهور، آقای طاهری، عرفان خود را عرفان ایرانی نام نهاده است و مدعی است که عرفانش را بر اساس اندیش های ایرانی اسلامی بنا نهاده است.

آقای طاهری بهتر است بدانید:

آنچه شما آن را عرفان می نامید، سلسله مباحث درمانی است که در بسیاری از مواقع نیز درمان نمی کند.

آنچه شما آن را عرفان می نامید، مخلوطی از اندیشه ها و اعتقاداتی است، که بسیاری از این اعتقادات انحرافی و غیر الهی هستند.

آنچه شما آن را عرفان می نامید، ریشه در اندیشه های آیین آیورودا، از آیین های هندی دارد. شما ادعا می کنید که بنیان گذار طب مکمل و کل نگر هستید. و عرفان خود را کیهانی نام نهاده اید. و معتقد به شعور کیهانی هستید. این یک دروغ است که شما به طرفداران خود گفته اید. زیرا نه طب مکمل از شماست و نه انرژی کیهانی، آنچه شما می گویید وام گرفته از آیین آیورودا است. طب آیورودا که از نظر گرایش‌های باطن گرایانه، به خواهر یوگا لقب یافته، نوعی طب کل‌نگر و کلیّت‌گرا است.

پیروان این روشِ پزشکی در یک اصل اتفاق نظر دارند که اساس موجودیت انسان نوعی انرژی کیهانی بوده که به دلیل هوشمندی و برخورداری از شعور درونی قادر است ضمن تحول درونی و باطنی، انسان را به شفا و بهبودی برساند. از این روست که به این شعور همگانی، آگاهی کیهانی نیز گفته می‌شود. و شما نیز ادعا می کنید که عرفانتان درمانی است و می تواند شفا دهد.

آنچه شما آن را عرفان می نامید، بازآفرینی و بازتولید اندیشه یوگا است، بدن هایی که شما از آن نام می برید همان بدن هایی است که در یوگا مطرح است. چاکراها را از یوگا گرفته اید. یوگا یک معنویت هندی است که هیچ اعتقادی به معاد و خدای واحد ندارد. آیا شما اعتقاد دارید؟ اگر دارید که فرض می کنیم دارید، چرا از آبشخور جریانی آب می خورید که به خدای شما اعتقاد ندارد؟!

آنچه شما آن را عرفان می نامید، باز آفرینی و بازتولید اندیشه های کارلوس کاستاندا است(مروج عرفان سرخپوستی) وقتی از قدرت سخن می گویید، و وقتی از مجازی بودن عالم می گویید. در واقع دارید عرفان سرخپوستی را ترویج می دهید. آموزه های آن را گرفته و آن را به نام خود سند می زنید. این عرفان اساساً طبیعت گراست و از جمله معنویت های انسان محور است نه خدا محور. جالب است که شما ادعا می کنید عرفانتان خدامحور است. می شود بگویید کدام خدا؟ چون عرفان سرخپوستی و تمام عرفان های نوظهور هم از خدا سخن می گویند.

آنچه شما آن را عرفان می نامید، برداشت شخصی است از برخی از مبانی دینی. البته برداشتی بر اساس فهم و درک خودتان از این عرفان. از آیات قرآن برداشت هایی کرده اید که در دکان هیچ عطاری پیدا نمی شود. و این در حالی اتفاق می افتد که شما هیچ دانشی از علم تفسیر ندارید. مانند این است که بدون این که دانش پزشکی را خوانده باشید هم بیماری را تشخیص دهید و هم دارو تجویز کنید. با این تجویز کدام بیماری درمان خواهد شد؟

آقای طاهری عرفان ایرانی چه تفاوتی با عرفان اسلامی دارد؟

اگر همان است چرا نامش را عوض کرده اید و نام ایرانی بر آن نهاده اید؟

اگر متفاوت است که هست، چرا وجه تفاوت را نگفته اید؟

 شما از هر خرمنی خوشه ای برداشته اید و از آن خرمنی ساخته اید و نامی بر آن نهاده تصور کرده اید توانسته اید عرفانی بیافرینید. لطفا عوام فریبی نکنید. این خرمنِ خوشه هایی است که در مزرعه دیگری کاشته و رشد کرده است.

اگر فکر می کنید عرفان ناب دینی، دچار نقص است که قطعا نیست، نقصش را برطرف کنید، البته که نقص از فهم شما از عرفان اسلامی است. چرا آن را از ریشه قطع می کنید و می خواهید نهال دیگری بنشانید.