کد خبر: ۴۲۶۴
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21
مهدی سالاری:
545

فرقه نیوز - بخش عرفان های نوظهور، جادوگری در میان مردمان در گذشته کاربردهای بسیار دیگری نیز داشت. برای نمونه کارهای درمانی و پزشکی به عهده جادوگران بود و جادو پزشکان همواره مورد احترام بودند.[1]

البته جادو در دست تبهکاران اسلحه منحرفی بود که می­شد از آن برای مقاصد پلید استفاده کرد. در آن زمان، ساحر خود را برتر از همه قوانین و احکام آئینی می دانست.به راحتی طلسم می­کرد، اورادی می­خواند وبی پروا هر که را که می­خواست می کشت.[2] برای نمونه مردم بابل به قدرت ارواح مردگان عقیده راسخی داشتند و از آزار و اذیت ایشان می هراسیدند و از این جهت بازار سحر وجادوگری در آن کشور رونق ورواجی بسیاری داشته و جادو گران مقام و اقتدار بسزای دارا بودند  [3]

گره خوردن سرنوشت بشر به جادو و اهمیت آن در طول تاریخ سبب گردید تا ادیان الهی و آسمانی نیز همواره به این مساله اهتمام ورزیده و درباره­ی آن به اظهار نظر پردازند.

به طور کل جادو در میان انسان های ابتدایی و در تمامی کشورها و تمدن های جهان از جمله بین النهرین،مصر، هندوستان، روم، ایران،آفریقا، آمریکا[4]و... به اشکال مختلف و در پیشبرد اهداف گوناگون جاری و ساری بوده است.

شکی نیست که جادو با تمام رنگ ها و تنوعش در جهت اهداف مختلف تا به امروز نیز چهره نمایی می­نماید. مروری بر آرا و نظریات مختلف در باره جادوگری در طول تاریخ، حکایتگر توجه ویژه به جادو در میان انسان ها می باشد. مثلا جادو گاه در کسوت فلسفه صورت می نمایاند و فلاسفه آیین های کهن، جادو را لباس علم می پوشاندند. مثلا فلاسفه مکتب فیثاغورث نه تنها نظریه پردازان جادو؛ بلکه مجریان آن نیز بودند. همه فلاسفه قدیمی یونان به واقعیت جادو معتقد بودند . هراکلیت( هراقلیطس)، طالی، پینداروس، زنفون و سقراط هیچ یک قادر به گریز از این دایره جادویی سحر آمیز نبوده اند. فلاسفه متاخر یونانی نیز مانند پرفریوس_233-303 میلادی همه هواخواه جادو بوده اند[5].      

بعضی از علم ها نیز در گذشته به عنوان  جادو مطرح می شدند. و همگان عامل جادویی برای آنان تصور می نمودند. برای نمونه مشاهده می کنیم که در برهه ای از زمان کیمیاگری نیز جادو محسوب می شد.

موضع گیری های حکام و یا سران مذهبی نیز در برابر جادوگران از اوج نفوذ این تفکر در جامعه جهانی پرده بر می دارد و نشان می دهد که همواره و در هر عصری جادوگری یکی از رایج ترین افکار بوده است. مثلا امپراطوران روم  به ظاهر با جادو مخالف بوده اند؛ ولی آنان نیز در دربار خود جادوگرانی داشته اند.  و گروههای در زمان آنان به خاطر جادوگری به مناطق مختلف تبعید شده اند.[6]

ماجرای کلیسا و جادوگری نیزیکی از بزرگترین رویدادهایی است که در تاریخچه جادوگری باید به آن توجه شود. در حقیقت جادوگری در میان مسیحیت تا آنجایی رشد یافته بود که سران کلیسا نیز ناچار به مقابله با آن برآمدند.

برای نمونه در قرون وسطي عده ي بسيارزيادي از جادوگران توسط کليسا سوزانده شدند؛ چرا که کليسا معتقد بود آنها در پي ارتباط با شياطين قادر به دخالت در امور مادي و دنيوي هستند ونيروهاي غير مادي خود را از منابع پليد به دست مي آورند.  فشارها تا آنجا بود که در اوایل قرن پانزدهم جادوگری نه تنها کفر شمرده می شد؛ بلکه خیانت به دین و مذهب به شمار می رفت[7]  شاید گرایش روز افزون به جادوگری و علوم غریبه دراواخر قرون وسطی و در اوایل دوران رنسانس را بتوان نخستین نشانه های بارز عدول از تفکر دین رسمی قرون وسطی دانست.که در برابر این تفکر جلوه گری نموده و قامت برافراشت.[8]

تقریبا از اواخر قرون وسطی بود که آیین های شیطانی باب روز شدکه مهمترین آنها جادوی سیاه بود. در این دوران جادوگری انواع و اقسام بی­شمار یافت و شخصیت هایی در این زمینه صاحب نام شدند. یهودی ها جادوگری را به کتاب مقدس کشانیدند و مطالبی را به عنوان اسرار کتاب مقدس در زمینه جادوگری مطرح کردند.[9].

سرتاسر دوران رنسانس نیز از جادو و جادوگرایی خالی نبود و گرایش­های مختلف جادویی در جامعه جهانی وجود داشت. در قرن هجدهم جادو و فلسفه و دین و سیاست چنان به هم گره خورده بود که توصیف ماهیت راستین جمعیت های سری که مانند سیل سراسر اروپا را فرا گرفته بود، امری مشکل و حتی غیر ممکن می نمود.[10]

در چند قرن اخیر نیز جادوگری با اشکال مختلفش چه در شهرهای بزرگ و صنعتی و چه در گوشه گوشه جهان به وفور یافت می شود. امروزه با دیدگاههای مختلف در زمینه جادوگری مواجه می باشیم و شخصیت های علمی بسیاری در طرح مباحث خود به جادوگری پرداخته اند. برای نمونه در دیدگاههای انسان شناسانه با دیدگاههای شخصیت هایی مانند ادوارد برنت تایلور مواجه هستیم که از جادو به عنوان یک دانش جعلی نام برده و جادو را به عنوان یکی از زیانبارترین و خطرناک ترین توهماتی که نوع بشر را آزرده است بر می شمارد. [11]و یا اینکه جیمز فریزر دین را شکل تکامل یافته جادو می انگارند ومعتقد است ؛تغییر از جادو به مذهب احتمالا با کشف عدم کفایت جادو حاصل شده است. البته او نیز به آمیختگی جادو و دین اعتقاد داشته وبه این آمیختگی در دنیای اروپای امروز نیز اشاره می کند.[12]

ادامه دارد...

 

 

مطالب مرتبط:

عرفان های نوظهور و جادوگری / بخش دوم

 

 

پی نوشت:

[1] - - «جالب اینجاست در بعضی از اقوام باستانی بیماریهاو ناراحتیها عامل جادویی داشتند وبشر می­خواست به نوعی از آنها بگریزد و از این لحاظ بود که برای بهبودی به جادو گران مراجعه می­نمودند» مجتبی دماوندی،جادو در اقوام،ادیان و بازتاب آن در ادب فارسی ،  ص50

[2] - مجتبی دماوندی،جادو در اقوام،ادیانو بازتاب آن در ادب فارسی ، ص67

[3] - رسول، ملکیان اصفهانی، اسرار سحر و جادو از دیگاه علم و دین، ص140

[4] - برای اطلاعات بیشتر مراجعه شود به مجتبی دماوندی،جادو در اقوام،ادیانو بازتاب آن در ادب فارسی

[5] - ایرج گلسرخی،تاریخ جادوگری، ص106- 107

[6] - ایرج گلسرخی،تاریخ جادوگری، ص151

[7] - هانس، هولزر، حقایقی درباره جادوگری،ترجمه ضیاء طباطبایی 47

[8] - محمد مددپور، سیر حکمت و هنر مسیحی، ص118

[9] - ایرج گلسرخی،تاریخ جادوگری، ص11

[10] - ایرج گلسرخی،تاریخ جادوگری، ص713

[11] - چیستی جادو،سهیل سلیسیان،ص126

[12] - جیمز ،جرج فریزر،شاخه زرین، ص122

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار