کد خبر: ۴۳۹۱
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21
مهدی سالاری:
545

فرقه نیوز-بخش عرفان های کاذب،  پیوند شیطان پرستی با جادوگری و دامن زدن به آن توسط شیطان پرستان نمونه ای دیگر از این مساله است. گره خوردن افکار و عقاید این گروه با جادوگری، یکی از مهمترین ویژگیهای این گروه است تا جایی که امروزه بعضی از جوانان به علت همین خصیصه، به این گروه می پیوندند.  جادوگری را می شود به نوعی یکی از مهمترین خصیصه های شیطان پرستی قلمداد نمودتا جایی که یکی از قواعد یازده گانه شیطان پرستی که در کتاب مقدس شیطان پرستی توسط آنتوان لاوی آمده مربوط به جادوگری است.[1]

بی­ تردید عرفان ساحری ویا آنچه پائولو به آن دامن زده است؛ نمونه ای از رایج ترین عرفان هایی است که امروزه به ترویج و تبلیغ جادوگرایی دامن می زنند.

اینک جهت آشنایی بیشتر با وجه جادوگرایی آنها، به توضیح مختصری پیرامون این دو مکتب می پردازیم.

عرفان ساحری یا جادو

ماجرای کاستاندا از آن جای شروع می­شود که او در سال 1960با استاد سرخ پوست خود ،دون خوان روبرو می­شود. دون خوان سرخ پوستی بود از قبیله یاکی و اهل صحرای سونورای مکزیک که کاستاندا ادعا می­کند سالیان متمادی نزد او به آموزش عرفان ساحری همت گماشته است. آنچه قابل ذکر است ابهام هایی است درباره این شخصیت که گروههایی این شخصیت را ساخته و پرداخته کاستاندا پنداشته و کاستاندا را به فریب کاری متهم نمو ده اند.[2] آنها معتقدند مطالب کتاب های کاستاندا تماما زائیده افکار اوست که آنها را به شخصیتی به نام دون خوان نسبت داده است.

مطالبی که او در کتابهای خود به آنها می­پردازد بسیار غیر واقعی و شک بر انگیز می نماید و این مساله بر تشکیک دیگران نسبت به آثار او افزوده است. در حقیقت نوشته های او نا سازگار با عقل و دنیای مدرن است، به ویژه زمانی که از دنیای شگفت انگیز ساحران سخن می­گوید. این عرفان از ویژگی های متفاوتی بر خوردار است. شاید اولین مساله قابل توجه در عرفان ساحری پیچیدگی و راز آلود بودن آن باشد که کاستاندا نیز بارها در آثار خود بارها به آن صحه گذاشته و از درک و فهم مشکل آن سخن به میان آورده است. بی گمان خواننده آثار کاستاندا همان گونه که خود کاستاندا، بارها دچار سرگردانی و پیچیدگی های این عرفان شده است به این مشکل دچار خواهد شد. جالب اینجاست که این پیچیدگی ها و مشکلات تا آنجا پیش می­رود که دون خوان در نامگذاری این عرفان نیز با مشکل مواجه بوده و نام های متفاوتی بر آن نهاده  ودر آخر عرفان ساحری را بر میگزیند.[3] خالی بودن از سه مولفه بنیادین عرفان یعنی خدا، شریعت آسمانی و آخرت، عدم سازگاری این جهان با واقعیت و اینکه همه آنچه در این جهان وجود دارد توهمی بیش نیست و کشیده شدن به سمت پوچ گرایی و نهلیسم از دیگر ویژگی های قابل ذکر  در این عرفانی می باشد.

عرفان های نوظهور و جادوگری / بخش دوم

 عرفان های نوظهور و جادوگری / بخش چهارم

پی نوشت:

[1] - «(( قبول کن قدرت از آن جادوگری است. اگر آن را به درستی استفاده کنی به هر چه بخواهی دست خواهد یافت.و اگر با وجود کامیابی در استفاده از قدرت جادو آن را انکار کنی تمام چیزهایی که به دست بیاوری از دست خواهی داد »علی صدیقی پاشاکی، جنون شیطان پرستی، ص 48، نقل از کتاب مقدش شیطان پرستی

[2] - ریچارد دومیل، جی کورتنی فایکس،دانیل سی... از جمله منتقدین اصلی آثار کاستاندا هستند. دومیل کتاب های او تقلبی آشکار خواند.  کارلوس کاستاندا، آیین فرزانگی، گردآوری و ترجمه محمد رضا چنگیز، فرهنگ زاجفروشها،ص9- 10

[3] - کارلوس کاستاندا،قدرت سکوت،

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر: