کد خبر: ۶۲۷۲
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21
مسعود رجوی در دو سال آخر دبیرستان عضو انجمن ضدبهائیت (انجمن حجتیه) شد که این عضویت تا اوایل سال دوم دانشگاه ادامه یافت، در زمستان 1346 حسین احمدی روحانی از نخستین کادرها و اعضای سازمان که سابقه رجوی را از انجمن ضد بهائیت مشهد داشت و در جلسات همان انجمن با وی آشنا شده بود، او را عضوگیری کرد.
65656

فرقه نیوز-بخش انجمن حجتیه، گروهک تروریستی منافقین در سال 1344 با هدف سرنگونی رژیم وابسته پهلوی و مقابله با امپریالیسم جهانی به رهبری آمریکا تشکیل شد و پس از 4 دهه از اولین اقدام تروریستی علیه آمریکا و فراز و فرود تا به آنجا پیش رفت که با تغییر کلی در ایدئولوژی خود امروز به جیره خوار آمریکا تبدیل شده است.

 برجسته شدن جایگاه انحصاری مسعود رجوی در تشکیلات سازمان و تبدیل شدن وی به رهبر مطلق العنان و "پیشوای" ایدئولوژیک و سیاسی آن، توجه و تأمل بیشتری بر هویت خانوادگی و فردی او را ایجاب می‌کند.

مدت مدیدی است که در بسیاری از متون خارجی و داخلی، سازمان به نام «گروه رجوی» نیز خوانده می‌شود و این امر به مفهوم آن است که شناخت بیشتر و عمیق‌تر زوایای وجودی وی به منزله شناخت بهتر و دقیق تر سازمان محسوب می‌شود.

نگاهی نزدیک‌تر به خانواده رجوی آغاز مناسبی برای این بررسی و واکاوی است. حسین رجوی و همسرش راضیه جلالیان پدر و مادر مسعود اهل مشهد بودند. رجوی پدر چون از کارمندان رده بالای ثبت اسناد بود و به عنوان رئیس ثبت در شهرهای مختلفی خدمت می‌کرد، هر یک از فرزندانش در شهری به دنیا آمده‌اند و در شهری دیگر تحصیل کرده‌اند.

وی از اوایل دهه 1330 در مشهد دفتر اسناد رسمی به راه انداخت. از وضعیت مالی مرفهی برخوردار بود و از این جهت توانست فرزندان خود را برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بفرستد.

مسعود در سال 1327در طبس به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان فارابی کاشمر به پایان رساند و از دبیرستان دانش بزرگ نیا در مشهد دیپلم ریاضی گرفت.

در سال تحصیلی 1345 در رشته حقوق سیاسی دانشکده حقوق دانشگاه تهران پذیرفته و در خردادماه 1350 موفق به اخذ لیسانس شد.

از انجمن حجتیه تا سازمان مجاهدین خلق

 مسعود رجوی در دو سال آخر دبیرستان عضو انجمن ضدبهائیت (انجمن حجتیه) شد که این عضویت تا اوایل سال دوم دانشگاه ادامه یافت، در زمستان 1346 حسین احمدی روحانی از نخستین کادرها و اعضای سازمان که سابقه رجوی را از انجمن ضد بهائیت مشهد داشت و در جلسات همان انجمن با وی آشنا شده بود، او را عضوگیری کرد. مراحل آموزشی و تعلیماتی تحت مسئولیت روحانی طی شد و مسعود در این مدت سخت تحت تأثیر شخصیت و ظواهر تدین و ایمان مذهبی او قرار گرفته بود و با توجه به رشته تحصیلی رجوی و آشنایی وی با زبان انگلیسی پس از دوران تعلیماتی اولیه در «گروه سیاسی» سازمان وارد شد و تحت مسئولیت بهمن بازرگانی قرار گرفت.

گویا چون حنیف نژاد می‌خواست مسئولیت رجوی را خود به عهده بگیرد او را در گروه ایدئولوژی قرار داد. حنیف نژاد توجه خاصی به رجوی داشت به طوری که وقتی می‌خواست از یک نمونه فرد تشکیلاتی که رشد خوبی کرده نام ببرد، وی را نام می‌برد. در اوایل سال 1349رجوی نیز همراه با چند تن دیگر از اعضای گروه به منظور گذراندن دوره آموزش چریکی به طور قاچاق از ایران خارج شد ولی مدت زمانی نگذشته بود که حادثه دستگیری 6 تن از افراد در دبی و سپس جریان ربودن هواپیمای حامل آنها پیش آمد.

رجوی نیز به ایران بازگشت و همزمان به عنوان یکی از مسئولان آموزشی وارد کمیته مرکزی گروه شد. در آن زمان وی جوان‌ترین عضو مرکزیت به شمار می‌آمد. پیش از جریان ضربه شهریور و احتمالاً قبل از دستگیری‌های جمعی در سال 1350مسعود رجوی نیز دستگیر شد. پس از طی دوران بازجویی رجوی با نخستین گروهی که محاکمه شدند به دادگاه رفت.

  همکاری با ساواک و فرار از حکم اعدام

 رجوی مطابق دستور تشکیلاتی در دادگاه به دفاع ایدئولوژیک پرداخت و همراه با ناصر صادق، علی میهن دوست، علی باکری و محمد بازرگانی محکوم به اعدام شد. پس از گذشت مدتی اعلام شد که رجوی با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شده است. آن چه در آن زمان در مطبوعات رژیم منعکس شد حاکی از همکاری وی با تیم بازجویی در متلاشی کردن تشکیلات بود و سند همکاری رجوی نیز منتشر شد.

 با این وجود سازمان همواره ادعا می‌کرد که چون برادر مسعود رجوی (کاظم) با شخصیت‌های سیاسی اروپایی آشنا بوده وساطت آنها باعث این تخفیف شده است.

پس از سقوط رژیم پهلوی سند مهم دیگری به دست آمد که در اصل از بین سندهای موجود در پرونده رجوی گم شده بود. این سند نشان می‌داد که کاظم رجوی از سال 1349 با نام مستعار«میرزا» منبع ساواک بوده است.

 اسناد مربوط به تاریخ دستگیری مسعود رجوی، اعترافات وی در بازجویی‌ها، اسناد مربوط به کاظم رجوی و نفوذ وی در بین گروه‌های مخالف رژیم، اسناد مربوط به نامه نگاری بین رئیس ساواک و دادرسی ارتش و سایر اسناد موجود در روشن کردن ماهیت «زنده ماندن» مسعود رجوی دارای نکاتی روشنگر و ابهام زداست.

 ازدواج تاکتیکی مسعود با دختر بنی صدر

 پس از پیروزی انقلاب در تیرماه 1358 اشرف ربیعی و مسعود رجوی با یکدیگر ازدواج کردند. در جریان اعلام نامزدهای انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی، اشرف ربیعی نیز از جمله کاندیداهای سازمان بود که معرفی و زندگینامه وی در نشریه و به صورت جداگانه منتشر شد.

در جریان ضربه 19 بهمن 1360 به خانه مرکزی سازمان، اشرف ربیعی نیز از جمله 17 نفری بود که در جریان تیراندازی متقابل کشته شدند. از وی فرزند یک ساله‌ای باقی ماند که «مصطفی»  نام داشت و حدود یک سال پس از این ضربه عوامل سازمان او را از کشور خارج کرده نزد رجوی در فرانسه بردند.

ازدواج مسعود رجوی که مدتی پیش همسر خود اشرف ربیعی را از دست داده بود با فیروزه دختر 18 ساله ابوالحسن بنی صدر توسط همه آگاهان و اهل نظر در حوزه سیاسی حرکتی تاکتیکی و مانوری تبلیغاتی برآورد شد.

 در مراحل نخست حضور رجوی در خارج از کشور وی به شدت نیازمند حمایت بنی صدر بود که در بین مقامات فرانسوی وجهه داشت. بنی صدر نیز رجوی را در «شورای ملی مقاومت» به نخست وزیری برگزید و خود را همچنان رئیس جمهور نامید.

 برای کسانی که به روحیات، خلقیات و طرز فکر این دو تن وقوف داشتند از همان نخست معلوم بود که این چنین اتحاد و به تبع آن ازدواج تاکتیکی و تاریخ مصرف داری چندان پایدار نخواهد ماند. این ازدواج، که در آغاز از سوی گروهک منافقین به عنوان ازدواجی انقلابی، آموزنده، مقدس و سمبلی برای ایران دموکراتیک و متحد فردا خوانده شده بود، در کمتر از سه سال زندگی مشترک جای خود را به طلاق و پیوند باشکوه‌تر، یعنی ازدواج مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو، همسر مهدی ابریشمچی، داد

 با بروز اختلافات سیاسی بین بنی‌صدر و رجوی این پیوند نیز از هم گسست. زیرا مشخص بود که ازدواج تاکتیکی نمی‌تواند چندان پایدار بماند. بنابراین با اخراج رجوی از فرانسه و جدایی از فیروزه، مقر فرماندهی منافقین هم به عراق منتقل می‌شود و طی دوره‌ای که هم‌زمان با جنگ تحمیلی عراق با ایران نیز بود، خدمات ارزنده‌ای علیه ایران و به نفع رژیم عراق توسط منافقین عرضه می‌گردد.

 

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار