کد خبر: ۱۴۱۱۰
تاریخ انتشار: 30 مرداد - 1395 11:01
عرفان كيهاني يا عرفان حلقه از فرقه هاي منحرف نوظهوري است كه التقاط يافته از معنويت هاي كاذب مي باشد.

به گزارش فرقه نیوز ؛ عرفان كيهاني يا عرفان حلقه از فرقه هاي منحرف نوظهوري است كه التقاط يافته از معنويت هاي كاذب مي باشد. معنويت و فرا طبيعت از آنجا كه شناخت بسيار دشواري دارد سبب شده كه سود جويان، افراد ساده لوح را با اصطلاحات گنگ و پيچيده گمراه نمايند و فريب دهند. نظرات و انديشه هايي كه اگر همراه با تردستي هاي سحر گونه نيز گردد زمينه جريان سازي را سريعتر فراهم مي نمايد. حال مهمترين سوال از اين طيف منحرف اينست كه چگونه مي توانند گفتارهاي خود را اثبات نمايند؟! .

مهمترين نكته در عرفانهاي كاذب اينست كه براي مباني خود توانايي آوردن برهانهاي فلسفي يقيني را نخواهند داشت بلكه در اين عرفانها با نشان دادن تردستي هاي سحر گونه بر اثبات تمام رفتارها و گفتارهاي خود استناد مي جويند . گاهي كار به اينجا ختم نمي شود بلكه با عدم شناخت صحيح و بخشي نگري به دين، براي اثبات مدعاي خود به آيات و روايات اشاره مي كنند و به شدت از اشعار عرفاني استفاده مي نمايند. اما در عرفان اسلامي اينگونه نيست، مقدمات يقيني و برهان پذير همراه با شاخصه هاي فقهي از لوازم و شاخصه هاي اصلي عرفان اسلامي است كه اين روحيه را مي توانيد در مراجع عظام تقليد ببينيد. در دوران معاصر ما حضرت امام خميني با آثار ناب عرفاني و  آيت الله بهجت ره از جايگاه ويژه اي برخوردار هستن

عرفان کیهانی (عرفان حلقه) و فرادرمانی چیست؟

پرسش:

لطفاً در مورد عرفان کیهانی (عرفان حلقه) و فرادرمانی که به تازگی بسیار رواج پیدا کرده، توضیح دهید و قضیه را روشن کنید.

پاسخ اجمالی:

فرادرمانی از زیر مجموعه های عرفان کیهانی است که ادعا دارد با آموزه های عرفانی خاص خود می تواند بیماران جسمی و روحی را مداوا کند. در این شاخه درمانی، بیمار توسط فرادرمانگر به شبکه شعور کیهانی (شبه آگاهی و هوشمندی حاکم بر جهان هستی ، روح القدس ، … ) متصل شده و ضمن ارایه اطلاعاتی از نحوه اتصال خود از طریق دیدن رنگها ، نورها ، احساس حرکت و فعالیت نوعی انرژی در درون بدن و همچنین از طریق گرم شدن، سرد شدن و… ، اعضای معیوب و تنش دار بدن او مشخص شده و با حذف علایم، روند درمان آغاز می شود. برخی از گزاره هی این عرفان، مورد بررسی قرار می گیرد.

1- این عرفان، خودش را ابتداءً وامدار عرفان ایرانی و سپس اسلامی می داند، اما در اصول ذکر شده و در دیگر مباحث، چگونگی رابطه با این دو عرفان و استفاده از آنان روشن نشده است.اصولاً منسوب کردن این عرفان به عرفان ایرانی یا اسلامی چه معنایی دارد؟

 

2- در بخشی از این اصول آمده است که: زبان عرفانی هر ملتی با زبان عرفانی دیگر ملل فرق دارد، پس چرا در یکی دیگر از اصول، این عرفان را عرفانی جهانی و فرا ملیتی و فرا دینی می دانند!؟ آیا رسیدن به کمالات فردی و … هیچ ربطی به دین شخص یا مذهب یا اعتقادات او ندارد؟ آیا، رسیدن به همه مراحل کمال ممکن برای اشخاص، با مذاهب و ادیان مختلف، یکسان است؟

پاسخ تفصیلی:

فرادرمانی از زیر مجموعه های عرفان کیهانی است که ادعا دارد با آموزه های عرفانی خاص خود می تواند بیماران جسمی و روحی را مداوا کند. در این شاخه درمانی، بیمار توسط فرادرمانگر به شبکه شعور کیهانی (شبه آگاهی و هوشمندی حاکم بر جهان هستی ، روح القدس ، … ) متصل شده و ضمن ارایه اطلاعاتی از نحوه اتصال خود از طریق دیدن رنگها ، نورها ، احساس حرکت و فعالیت نوعی انرژی در درون بدن و همچنین از طریق گرم شدن، سرد شدن و… ، اعضای معیوب و تنش دار بدن او مشخص شده و با حذف علایم، روند درمان آغاز می شود. پایه گذار این نوع از عرفان شخصی به نام محمد علی طاهری است.

شکی نیست که در طول تاریخ افراد زیادی مدعی عرفان بودند و مسلک هایی را هم در این باب به بشریت عرضه کردند، اما باید توجه داشت که نسبتی عمیق بین عرفان و ظواهر دینی و عقل وجود دارد، و درک این نسبت می تواند ما را از بسیاری از انحرافات نجات دهد و می تواند محکی باشد تا هر مسلکی، ادعای وصول به حقیقت را نکند. برای بررسی هر عرفان و مسلک نوظهوری باید مطالب زیر را در نظر داشته باشیم:

سه مقوله شریعت (دین)، عقل و عرف، پدید آورنده سیستم متعارف بشری و شکل دهنده جهان بیرونی و این سویی ما است، با توجه به ماهیت فراروند و ظاهر گریز عرفان، با دو وضعیت روبرو خواهیم بود: در نسبت با شریعت از سویی با عرفانی روبروییم که هم، پا را فراتر از حریم دین و شرع می گذارد و هم ملتزم به آن باقی می ماند و در عین حفظ ظاهر به باطن راه می برد و از سویی دیگر با عرفانی که خود را از شریعت می رهاند و التزام بدان را از دست می دهد. در حالت نخست، عرفان به معنای تعمیق شریعت و پیوند ظاهر دین با باطن آن است و در حالت دوم، عرفان از مرز شریعت عبور می کند و دین را وا می نهد و پیوند با ظاهر را به قیمت کسب باطن از کف می دهد. در نسبت با عقل از سویی با عرفانی مواجهیم که فراتر از عقل و احکام آن است؛ ولی به این معنا که آن را تعمیق می بخشد و مرزهای ظاهر آن را می گسترد و با ظاهر به فراسوی باطن پر می گشاید. از سویی با عرفانی که خود را از قید و بند عقل و لوازم آن رها کرده، از حریم ظاهری آن می گریزد و در واقع با انکار منطق و عقل متعارف، خود را به طوری ورای طور عقل می کشاند.

در نسبت با عرف و عادت نیز از سویی با عرفانی که به قواعد عرف و آداب ظاهری و هنجارهای فردی و اجتماعی گردن می نهد مواجهیم؛ گرچه به فراسوی آنها نیز می رود و از سویی با عرفانی روبروییم که با بی اعتنایی به قواعد و آداب عرف و عادت پا به وادی عرف ستیزی، سهل انگاری و اباحی مسلکی می نهد.

همان گونه که ملاحظه شد، عرفان در حالت نخست، عرفانی حقیقی و متعادل است؛ زیرا ظاهر و باطن را توأمان خواستار است و یکی را به قیمت دیگری از دست نمی نهد و التزام به یکی را بدون پاسداشت دیگری نمی طلبد، ولی در حالت دوم، عرفان آسیب دیده و آسیب رسان است که در قوی ترین حالت، ضد شریعت، عقل، عرف، عادت و در ضعیف ترین حالت، گریزان از این مقولات است.

پس عرفان اصیل و حقیقی یا همان چیزی که در معنای واقعی کلمه می توان آن را عرفان خواند، عرفانی دشوار، دیریاب و ناب است و کار سهل انگاران و خوش نشینان نیست. در مقابل، عرفان های بدلی یا شبه عرفان ها هستند که بی اعتنا به شریعت، عقل و عرف اند؛ از این رو هم متعددند، هم سهل الوصول و هم جاعلان و حامیان آن بسیارند.

البته همان گونه که درباره پدیده های عرفانی گذشت، همین شبه عرفان ها نیز به نسبت قربشان به حقیقت عرفان، از این حقیقت بهره می برند و در نزد بسیاری مطلوب و جاذب می افتند و در عین حال به مقدار بعدشان از این حقیقت، مجازی و میان تهی تلقی می شوند که هم آسیب می بینند و هم آسیب می زنند.

از آنچه گذشت می توان اصولی را برگرفت و در راه اصلاح و تعدیل رویارویی با شبه عرفان ها و شبه عرفانی ها به کار بست:

1. عرفان ها باید به اصول و متون دینی بازگشت کنند که در آنها وجود خدای مطلق و متعالی مفروض گرفته می شود.

2. عرفان ها باید طریقت و شریعت را با هم مقرون کنند و آن را با هم و نه جدا از هم بخواهند.

3. باید بر پایه های عقل سلیم و مبانی نظری قوی توجیه شوند. عرفان نظری و عملی را باید با هم دانست و با هم خواست.

4. عرفان های غیردینی باید با عرفان های دینی قیاس شوند، تا صحت و سقم آنها معلوم گردد؛ زیرا روح و جوهر اصلی عرفان ها که همان وحدت گرایی و بیان ناپذیری است، تنها با عرفان دینی قابل تفسیر و توجیه است.

5. همه پدیده های روانشناختی و فرا روانشناختی مرتبط با تجارب عرفانی باید با محک ها و معیارهای تجربه عرفانی دینی سنجیده و صحت و سقم آنها باز نموده شود.

6. همه تجارب شبه عرفانی چه در حالت های تعادل روحی و روانی و چه در موارد ناهنجاری های روانشناختی و مرضی باید شبه عرفان یا عرفان مجازی تلقی شوند و چند و چون آنها باید تنها با مرجع قرار گرفتن تجربیات اصیل دینی سنجش شود. این پدیده ها شامل طیفی وسیع از طالع بینی های هندی، چینی، خورشیدی تا انرژی درمانی، عرفان درمانی، عشق درمانی، روح پژوهی، طریق دارما، عرفان آکنکار، یوگا، بودا و آثار کسانی از قبیل: کاستاندا، کوئیلو، کریشنا، سیلور استاین، پل توئیچل، راد استایگر، اشو، اریک فروم، جک کانفیلد و دیگران می شود”

 

در باره عرفان کیهانی نیز باید همه این مطالب را در نظر گرفت. از قدیم در حوزه های دینی که عرفان تدریس می شده است، به همه افراد توصیه نمی شده که در این کلاس ها شرکت کنند. خداوند    می فرماید: "هرکس در راه ما مجاهده کند، او را به راههای خودمان را هنمایی می کنیم” . اگر چه هر گروه و مسلکی به تناسب بهره گیری اش از حقیقت، اثرات مثبتی به همان اندازه دارد.

منبع سایت هدانا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نام:
ایمیل:
* نظر: