کد خبر: ۱۸۳۴
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21
در گفت وگوي با حجت الاسلام عيسي نژاد، مدير کل فرهنگي دفتر تبليغات اسلامي بررسي شد
محمد بن عبدالوهاب، بنيان گذار وهابيت، در حجاز به دنيا آمد و در همان جا فعاليت خود را آغاز کرد. او انديشه هاي خود را از شخصي به نام ابن تيميه گرفته بود؛ فردي که قرن ها قبل در شام زندگي مي کرد و به دليل انحراف جدي در شناخت توحيد و شرک به اين نتيجه رسيده بود که بسياري از مسلمانان کافرند.
سير تاريخي شکل گيري فرقه هاي تکفيري

 

فرقه نیوز، قرون 18 و 19 ميلادي، دوران اوج حضور استعماري غرب در سرزمين هاي اسلامي است. در اين دوران افول قدرت حکومت هاي بزرگ مسلمان، نظير ايران و عثماني، زمينه را براي گسترش حرکت هاي استعماري غرب در سرزمين هاي اسلامي فراهم کرد. در اين شرايط، به سبب آشفتگي سياسي، اجتماعي و فرهنگي جوامع مسلمان، جريان هايي با هدف بازگشت به عصر طلايي اسلامي شکل گرفت، که برخي از آنها ماهيتي دور از آموزه هاي اصيل اسلامي داشتند. در همين دوره بود که وهابيت در بستر انديشه هاي ناصواب ابن تيميه، توسط محمدبن عبدالوهاب پايه گذاري شد. ديري نپاييد که وهابيت به دليل ارتکاب خشونت هاي گسترده و خونريزي هاي وحشيانه، خاطره تلخ اقدامات خوارج در تاريخ اسلام را زنده کرد. اما وهابيت تنها فرقه اي نبود که چنين رويکردي را دنبال مي کرد. شاه ولي ا... دهلوي در شبه قاره هند و بعدها رشيدرضا در مصر، هر کدام به نوعي در همين مسير گام بر مي داشتند. سير تاريخي شکل گيري اين فرقه هاي تکفيري، موضوعي است که در گفت وگوي تفصيلي خراسان با حجت الاسلام سيدمحمدعيسي نژاد، مديرکل فرهنگي و تبليغاتي دفتر تبليغات اسلامي خراسان رضوي، بررسي شده  است. آنچه در پي مي آيد، بخش نخست اين گفت وگوست.

سير تاريخي شکل گيري جريان ها يا فرقه هايي که امروزه آنها را تکفيري مي ناميم، چگونه بوده است؟

در ابتدا بايد اين موضوع يادآوري شود که سلفي گري يا مفهوم بازگشت به اصالت اسلامي، يک تعبير کلي است که در تاريخ معاصر رهبران و پيروان مختلفي دارد. واقعيت آن است که در پي سقوط حکومت عثماني يک خلاء سياسي و اجتماعي در جهان اسلام به وجود آمد. همچنين، با استقرار استعمارگران در ممالک اسلامي، اين خلاء به شکلي بارزتر نمايان شد. در همين دوره بود که افرادي براي اصلاح يا تغيير وضعيت وارد معرکه شدند و هر کدام تاثير خاص خود را بر بخشي از جهان اسلام گذاشتند. انحطاط و وضعيت نابسامان سرزمين هاي اسلامي، که از اواخر حکومت عثماني آغاز شده و همزمان با حکومت ضعيف قاجاريه در ايران نمايان شده  بود، بحث ريشه يابي علل شرايط موجود را در ميان مسلمانان جدي کرد و نظريه هاي مختلفي در اين زمينه ارائه شد. در حقيقت، سلفي گري، به مفهوم عام خود، در تاريخ معاصر از همين  دوره ظاهر شد و مي توان سه جريان ويژه را براي آن در نظر گرفت. جريان نخست، جرياني است که توسط رشيدرضا در مصر و ظاهراً تحت تأثير تفکرات محمد عبده شکل گرفت و بعدها با تغيير رويه اي که به آن خواهيم پرداخت، سلفي گري جهادي را بنيان گذاشت. جريان دوم، جرياني است که توسط شاه ولي ا... دهلوي در شبه قاره هند، با توجه به شرايط خاص فرهنگي اين منطقه آغاز شد و سومين جريان، جرياني است که در حجاز، به رهبري محمدبن عبدالوهاب و همکاري محمد بن سعود آغاز و در نهايت به تأسيس حکومت عربستان سعودي منجر شد.

 

وهابيت و شکل گيري سلفي هاي تکفيري

محمد بن عبدالوهاب، بنيان گذار وهابيت، در حجاز به دنيا آمد و در همان جا فعاليت خود را آغاز کرد. او انديشه هاي خود را از شخصي به نام ابن تيميه گرفته بود؛ فردي که قرن ها قبل در شام زندگي مي کرد و به دليل انحراف جدي در شناخت توحيد و شرک به اين نتيجه رسيده بود که بسياري از مسلمانان کافرند.ديدگاه هاي اين شخص حتي در زمان خودش مورد مخالفت جدي بزرگان اهل سنت قرار داشت و اشخاصي مانند ذهبي بر انديشه او رديه نوشتند. نگاه دگم و خشک او به دين از يک سو و کنار گذاشتن مسئله عقلانيت، از سوي ديگر، باعث شد وي به وادي تکفير ساير مسلمانان فرو افتد و همه علما و پيروان مذاهب اسلامي، اعم از شيعيان و اهل سنت را به جرم کفر، مهدورالدم بداند. با وجود اينکه ابن تيميه در انزواي کامل قرار گرفت اما برخي افراد نظير ابن قيم جوزي، ابن کثير و مقدسي تفکر او را حفظ کردند، تا اينکه چند قرن بعد محمد بن عبدالوهاب توانست در جريان اتحاد با سعودي ها، اين تفکر را باز توليد و اجرا کند. محمدبن عبدالوهاب، در دوره اي که از آن سخن گفتيم، به ميدان آمد و حربه تکفير را، که ابن تيميه مطرح کرده بود، به دست گرفت و به مقابله با ساير مسلمانان برخاست. وهابيت تکفيري، در معناي خاص آن، از همين  زمان شکل گرفت. اين فرقه از همان ابتدا خشونت و کشتار را همراه اعتقادات منحرف خود کرده بود. وهابي ها با همين تفکر در طائف، حجاز و کربلا خون اهل سنت و شيعيان را بر زمين ريختند و فجايع انساني بي شماري را مرتکب شدند. شباهت رفتار اين فرقه به خوارج حيرت آور است. علماي ملل و نحل بر آنند که تنها جرياني که پس از خوارج، چنين خونريزي و وحشي گري را مرتکب شده، همين جريان تکفيري است که با انديشه هاي ابن تيميه و اقدامات محمدبن عبدالوهاب شکل گرفته و گسترش يافته است.

 

شاه ولي ا... دهلوي و جريان تکفيري در شبه قاره هند

جريان ديگري که در واقع با نگاهي به تفکرات ابن تيميه در شرق اسلامي شکل گرفت و بعد تغيير شکل داد، جرياني است که شاه ولي ا... دهلوي در شبه قاره هند آغاز کرد. اين جريان که به عقيده من، به سبب شکل گيري در هندوستان و شرايط خاص اين منطقه از لحاظ تعدد فرقه هاي مختلف و به ويژه رويکردهاي عرفاني متفاوت، متأثر از نوعي صوفي گري است؛ کمتر به دنبال خشونت بود و کمتر خونريزي را توصيه مي کرد. شاه ولي ا... دهلوي معاصر محمدبن عبدالوهاب بود، اما نگاه او را در زمينه مقابله با مخالفان از طريق قتل و کشتار نداشت. بعدها مکتب او توسط پسرش ادامه يافت و با تغييراتي، سال ها بعد، دو جريان ويژه اهل حديث و سپاه صحابه از آن به وجود آمد. سپاه صحابه از ابتدا رويکرد خشن و وحشيانه را برگزيد؛ اما اهل حديث بعد از مدت ها فعاليت تبليغي در شمال پاکستان توانستند قدرت فراواني به دست بياورند. اين جريان به محض ورود به افغانستان بحراني بزرگ ايجاد کرد و طالبان، به عنوان دست پرورده همين جريان، کاملاً در مشي و روش، به سپاه صحابه و تکفيري هاي وهابي نزديک شد. بنابراين آنچه امروز در اين زمينه در پاکستان و افغانستان شاهد آن هستيم، در حقيقت ميراثي از تفکرات ابن تيميه است که به وسيله شاه ولي ا... دهلوي سر از اين منطقه درآورده است و حالا همسو با سياست هاي منطقه اي سعودي ها حرکت مي کند.

 

ريشه هاي سلفي گري در مصر

سومين جرياني که بايد از آن با عنوان جريان سلفي ياد کرد، يک جريان کاملا متفاوت با دو جريان قبلي است. گفتيم که نهضت بازگشت به اسلام اصيل از رويدادهايي بود که همزمان با ورود استعمار به سرزمين هاي اسلامي و فروپاشي خلافت عثماني شکل گرفت. سيدجمال الدين اسدآبادي به عنوان يک مصلح مسلمان که شاگردي بزرگاني نظير شيخ انصاري را کرده بود، پرچم اين تفکر روشنگرانه اسلامي را به سرزمين هاي مختلف و از جمله مصر برد و در همين سرزمين، محمد عبده به عنوان شاگرد او، ميراث دار انديشه بازگشت به اصالت اسلامي براي نفي استعمار و استبداد شد. اما اين تفکر به همين شکل مطلوب، در مصر باقي نماند و بعدها از مسير اصيل خود خارج شد. پس از عبده، رشيدرضا نوعي از سلفي گري را با رويکرد تکفيري ادغام کرد که بر اساس آن، عامل اصلي انحطاط مسلمانان گرايش آنها به شرک بود و از نظر او هر کس که به شرک نزديک شده، کافر و واجب القتل است. بعدها سيدقطب به همين رويکرد صبغه اي جهادي داد و سعي کرد از آن براي تقابل با حکومت هاي ظالم بهره ببرد. سيدقطب کوشيد مسئله مبارزه با شرک را به مبارزه با سکولاريسم و هرچيزي که راهنماي ايجاد و شکل گيري آن، تفکر غربي است، تبديل کند. به همين دليل اخواني ها، به عنوان ميراث دار اين انديشه، حکومت مصر را به عنوان نماد ظلم مورد انتقاد قرار دادند و به مقابله با آن برخاستند. اين جريان در زمان اوج گيري مبارزاتش حاضر نشد در کنار عربستان سعودي و وهابيت تکفيري قرار بگيرد، اما چنان که خواهيم گفت سرنوشت اين جريان نهايتاً، به نقطه مناسب و مطلوبي نرسيد.

روزنامه خراسان

 

 

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
Reza
Sweden
18:30 - 1394/03/03
0
0
ریشه یابی بسیارخوبی بود.زحمت کشیدید.خداحفظ تان .
نام:
ایمیل:
* نظر: